greengroceries
چند فروشگاه که به فروش میوه ها و سبزیجات تازه می‌پردازند.
greenheaded
سبزسر، اشاره به موجوداتی با سر سبز رنگ، معمولاً در مورد پرندگان یا دوزیستان به کار می‌رود.
greenhearted
سبزدل، صفتی است که به افرادی با نیت‌های خوب و محبت‌آمیز اشاره دارد.
greenhew
سبزکردن، به معنای کاشتن گیاهان و درختان جدید به منظور بهبود فضای سبز یک ناحیه استفاده می‌شود.
greenhood
سبزکلاه، به نوعی از ارکید اشاره دارد که در طبیعت وجود دارد و به خاطر داشتن کلاه سبز رنگ مشهور است.
greenhornism
سبزخو بودن، اشاره به وضعیت یا رفتار کسی دارد که تازه‌وارد است و هنوز تجارب لازم را ندارد.
greenyard
حیاط سبز، به فضایی اشاره دارد که در آن گیاهان و درختان کاشته شده و به زیبایی طبیعی آن افزوده می‌شود.
greenier
سرسبزتر، به معنای داشتن رنگ سبز بیشتر یا واضح‌تر به دلیل رشد گیاهان.
greeniest
سبزترین، به معنای بالاترین سطح رنگ سبز یا تجمع گیاهان.
greenishness
سبزینگی، به معنای حالت یا ویژگی کمی سبز.
greenkeeping
نگهداری سبز، به معنای مدیریت و نگهداری از زمین‌های سبز و فضای سبز.
greenland
گرینلند، جزیره‌ای بزرگ و خودگردان در شمال اقیانوس اطلس.
greenlandish
گرینلندی، مربوط به فرهنگ و زبان گرینلند.
greenlandite
گرین‌لندیت یک نوع کانی نادر است که در گرینلند یافت می‌شود و دارای ساختار خاص و ترکیبات شیمیایی مشخصی است.
greenlandman
گرین‌لندمن به کسی اطلاق می‌شود که تابعیت یا اصالت گرینلندی دارد و فرهنگ و سنت‌های این منطقه را می‌شناسد.
greenleaf
برگ سبز به برگ‌های گیاهانی اطلاق می‌شود که رنگ سبز دارند و معمولاً نشانه سلامت و رشد گیاه است.
greenleek
گرین‌لیک به نوعی سبزیجات اشاره دارد که معمولاً برای طعم‌دهی در غذاها به کار می‌رود.
greenless
بدون سبز، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن هیچ نوع گیاهی وجود ندارد و منظره ممکن است خشک یا بی‌زندگی به نظر برسد.
greenly
به‌طور سبز، اصطلاحی است که به نحوه‌ای اشاره دارد که نشان‌دهنده سرسبزی، تازگی یا زندگی است.
greenness
سبزی، رنگی شبیه به رنگ درختان و گیاهان که نشان دهنده زندگی و رشد است.
greenovite
گرینوییت، نوعی ماده معدنی که در صنایع مختلف به کار می‌رود و دارای خواص ویژه است.
greensauce
سس سبز، نوعی سس که معمولاً شامل سبزیجات و طعمه‌های تازه است و می‌تواند به غذاها اضافه شود.
greensickness
بیماری سبزی، به حالتی گفته می‌شود که افراد به دلیل نبودن در طبیعت و فضای باز احساس نارضایتی می‌کنند.
greenside
سمت سبز به ناحیه‌ای گفته می‌شود که دارای چمن و گیاهان سبز است.
greenslade
گرین اسلید به ناحیه‌ای سرسبز و آرام اشاره دارد که معمولاً برای استراحت یا تفریح استفاده می‌شود.
greenstick
شکستگی سبزچوبی به نوعی شکستگی استخوان اطلاق می‌شود که در آن قسمت خارجی استخوان می‌شکند ولی قسمت داخلی آن سالم باقی می‌ماند.
greenswarded
به معنای پوشاندن زمین با چمن و گیاهان، معمولاً در فضای سبز و پارک‌ها.
greentail
به دمی که رنگ آن سبز است اشاره دارد، معمولاً در توصیف پرندگان.
greenth
سبز بودن، نمایانگر تازگی و زندگی، معمولاً به رنگ سبز اشاره دارد.
greenths
به مجموع فضای سبز و چمن که در یک مکان وجود دارد اشاره دارد.
greenthumbed
به فردی اطلاق می‌شود که توانایی خاصی در کاشت و مراقبت از گیاهان دارد.
greenuk
گرین یوکی، سازمانی است که بر مسائل مرتبط با محیط زیست و پایداری تمرکز دارد.
greenwax
موم سبز، نوعی موم است که عمدتاً در صنایع دستی و تولید شمع به کار می‌رود.
greenweed
علف هرز سبز، نوعی گیاه است که به طور ناخواسته در مکان‌هایی مانند باغ‌ها رشد کرده و می‌تواند مضر باشد.
greenwich
گرینیچ، محله‌ای در لندن است که به خاطر تاریخ دریایی و مکان خط مبدأ جهانی شناخته شده است.
greenwing
پروانه‌های بال سبز، نوعی پروانه هستند که ویژگی‌های زیبا و رنگ‌های جذابی دارند.
greenwithe
درخت گرین ویت، نوعی درخت است که دارای شاخ و برگ انبوه و سبز رنگ می‌باشد.
greenwort
گرینورت، نوعی گیاه دارویی که معمولاً برای خواص درمانی خود شناخته شده است.
grees
گریس، نوعی گیاه یا خوراکی که می‌تواند طعم‌دهنده غذا باشد.
greesagh
گریساخ، نوعی گیاه معطر که برای جذب گرده‌افشان‌ها کاشته می‌شود.