hokypoky
رقص گروهی که در آن افراد دست و پاهای خود را به نوبت به داخل و خارج حرکت میدهند.
hokypokies
نسخههای مختلف رقص هوکی پوکی که به صورت غیررسمی اجرا میشوند.
hokums
خرافات یا داستانهای نادرست که معمولاً به سرزبانها میافتند.
hol
محل یا فضایی بیصدا و آرام و مطبوع، معمولاً در طبیعت.
holagogue
رهبری که در مکانهای مذهبی یا مقدس هدایت میکند.
holandry
روشی در کشاورزی که بر پایداری و حفاظت از محیطزیست تأکید دارد.
holandric
ژنی که فقط در یک خط مردانه منتقل میشود و به طور خاص در مردان ظاهر میشود.
holard
کلمهای منسوخ که در زبان روز مره به ندرت استفاده میشود.
holards
فرمی جمع برای کلمه هولارد که به کلماتی با معانی خاص اشاره دارد.
holarthritic
وضعیتهای خاصی که با التهاب مفاصل مرتبط هستند و ممکن است تاثیرات خاصی بر سلامت فرد بگذارند.
holarthritis
نوعی بیماری التهابی که ممکن است در اثر عوامل ارثی ایجاد شود.
holaspidean
گروهی از موجودات دریایی که در پژوهشهای زیستشناسی مورد مطالعه قرار میگیرند.
holcad
هولکاد، یک ماهی آبزی که به دلیل زیستگاه خاص و رفتارهایش شناخته میشود.
holcodont
هولکودون، یک نوع حیوان با دندانهای خاص که به خصوصیات آن اهمیت میدهد.
holconoti
هولکونوتی، گونهای از زیستمندان که در وضعیت خاص زیستگاه و غذایی خاصی زندگی میکند.
holcus
هولکوس، نوعی گیاه که به طور خاص برای تغذیه دام و به دلیل کیفیتش کشت میشود.
holdable
قابلنگهداری، اشاره به اشیائی که به راحتی در دست جا میشوند.
holden
هولدن، نامی که در فرهنگ و هنر به طور گستردهای استفاده میشود.
holdenite
هولدنیت، نوعی ماده معدنی کمیاب که خاصیتهای منحصر به فردی دارد و معمولاً در شرایط خاص زمینشناسی تشکیل میشود.
holdership
تصاحب به معنای داشتن حقوق یا اختیارات بر یک سازمان یا گروه.
holdfastness
استحکام به معنای قابلیت نگهداشتن و استوار ماندن در برابر نیروهای خارجی.
holdingly
به معنای سخن گفتن به شیوهای متقاعدکننده و مستحکم.
holdman
هولدمَن به فردی اطلاق میشود که در حمل و نقل بارها مسئولیت مراقبت و نگهداری از محمولهها را دارد.
holdsman
هولدمَن به شخصی گفته میشود که در عملیات نگهداری یا حمل بارها مسئولیت دارد.
holeable
سوراخپذیر، به معنای قابلیت ایجاد سوراخ در ماده یا شیئی بدون آسیب قابل توجه.
holectypina
یک زیرگروه از خارپشتهای دریایی که خصایص خاصی دارند و تحت مطالعه علمی هستند.
holectypoid
فسیلهایی متعلق به زیرگروه خاصی از خارپشتهای دریایی که در مطالعه تاریخ حیات مفید هستند.
holey
سوراخدار، به معنای وجود سوراخهای متعدد در یک جسم، معمولاً در لباس.
holeless
بدون سوراخ، به معنای عدم وجود سوراخ در یک شیء یا ماده.
holeman
شخصی که وظیفه سوراخ کردن یخ یا سطحهای دیگر را برعهده دارد، بهخصوص در محیطهای سرد.
holeproof
سوراخ نشدنی، به معنی پارچه یا جنسی است که قابل سوراخ شدن نیست و مدت طولانی باقی میماند.
holer
سوراخکن، ابزاری برای ایجاد سوراخ در مواد مختلف، بهویژه چوب.
holethnic
باستانشناسی سوراخ، به الگوها یا طرحهای مربوط به سوراخها یا نفوذها در هنر یا بافت اشاره دارد.
holethnos
جامعه یا فرهنگ سوراخدار، به گروهی از افراد که دارای ویژگیهای فرهنگی و مذهبی مشترک هستند، اشاره دارد.
holewort
گیاه سوراخ، نوعی گیاه دارویی که بهطور سنتی برای درمان بیماریها استفاده میشود.
holgate
سوراخدروازه، به محل یا نقطهای که در آن دو زمین یا مکان به هم متصل میشوند، اشاره دارد.
holia
هولیا به روشهایی اشاره دارد که تمام جنبههای زندگی و سلامتی را به صورت یکپارچه در نظر میگیرد.
holibut
هولیبات نوعی ماهی است که غالباً در کنار دیگر ماهیها در دریاهای سرد یافت میشود.
holibuts
هولیباتها نوعی ماهی هستند که مهمانان را با طعم خاصشان خوشحال میکنند.
holidayer
تعطیلتروزی به کسی گفته میشود که در تعطیلات به سفر میرود یا استراحت میکند.