فاقد علم و دانش، بدون آگاهی.

به معنای نادرست یا غیر دقیق، استفاده می‌شود برای توصیف اطلاعات یا نظراتی که به درستی بیان نشده‌اند.

مجموعه‌ای از دانش و اطلاعات.

حالت یا کیفیت غیرقابل اجتناب بودن.

غیرقابل اجتناب کردن یا به سادگی رفتن به یک حالت.

به معنی پیوندی که نمی‌توان آن را قطع کرد یا شکسته شد.

به معنای غیرقابل خوردن یا غیرخوراکی، معمولاً در مورد گیاهان یا میوه‌ها به کار می‌رود.

یک نوع کانی که معمولاً در زمین‌شناسی بررسی می‌شود.

به معنای غیرضروری بودن چیزی، معمولاً در زمینه‌ای که نیازی به آن احساس نمی‌شود.

حالت‌های زبانی که نشان‌دهنده وجود درون یک چیز است.

بی‌حسی، عدم توانایی در احساس چیزی، به‌ویژه در زمینهٔ درد یا تحریک.

غیرقابل تخمین بودن، به معنای عدم توانایی در ارزیابی یا اندازه‌گیری ارزش یک چیز.

غیرقابل تخمین بودن، وضعیت یا ویژگی چیزهایی که از نظر ارزش نمی‌توان آن‌ها را به‌راحتی سنجید.

به‌طوری که قابل تخمین نباشد، به معنای بسیار زیاد یا ارزشمند.

خواب تابستانه، به حالتی گفته می‌شود که در آن برخی از موجودات در شرایط دمایی بالا به خواب می‌روند.

غیراخلاقی، به رفتاری اطلاق می‌شود که نادرست یا غیرمجاز از نظر اخلاقی باشد.

به معنای ورود به یک مکان یا شروع به چیزی است.

به معنی ناخوشایند یا غیرموسیقی است.

به معنای غیرقابل اجتناب و حتمی است.

به معنای به طور حتم یا قابل پیش بینی است.

به معنای غیرقابل فرار است.

به معنای غیرقابل فرار و اجتناب ناپذیر است.

غیرقابل اجتناب بودن، وضعیتی که در آن اجتناب یا فرار از یک نتیجه یا مشکل ممکن نیست.

به طوری که قابل اجتناب نباشد، به شکلی که جلوگری از آن ممکن نباشد.

عدم وجود شواهد یا نشانه‌ها که یک ادعا یا نظریه را تأیید کند.

غیرقابل مشاهده، نامشخص یا نامعلوم.

وضعیتی که در آن رویه یا نتیجه‌ای حتمی و اجتناب‌ناپذیر است.

غیرسخت‌گیر، بدون فشار یا انتظارات سخت.

به طور نامشخص، به گونه‌ای که دقت لازم را نداشته باشد.

عدم دقت، حالتی که در آن اطلاعات یا اندازه‌گیری‌ها دقیق نیستند.

عدم کمال، حالتی که در آن چیزی به استانداردهای عالی نرسد.

عدم تحریک‌پذیری، خاصیتی که در آن فرد به راحتی هیجان‌زده نمی‌شود.

عدم تحریک‌پذیری، ویژگی که باعث می‌شود کسی در شرایط پرتنش یا بحرانی آرام بماند.

به طور غیرقابل تحریک، به حالتی که نمی‌توان به سادگی برانگیخت.

غیر انحصاری به معنای عدم اعمال محدودیت برای دسته یا گروه خاصی است و به نوعی باز بودن یا فراگیری اشاره دارد.

به معنای به طور غیر انحصاری، به طوری که هیچ گونه محدودیتی برای گروه خاصی وجود ندارد.

غیر قابل اخراج به معنای عدم توانایی در قطع ارتباط یا جدا کردن کسی از یک گروه یا جامعه است.

غیرقابل توجیه بودن به معنای عدم امکان دفاع یا توضیح برای یک عمل یا رفتار خاص است.

غیرقابل توجیه بودن به معنای این است که عمل یا رفتار نمی‌تواند دلیلی معقول برایش ارائه شود.

به معنای به طرز غیرقابل توجیه و بدون دفاع معتبر برای عمل انجام شده.