kellupweed
نوعی علف هرز که در شرایط مرطوب رشد میکند.
keloidal
به نوعی بافت زخم اشاره دارد که به طور غیرطبیعی متورم و برجسته میشود.
kelotomy
عمل جراحی که برای کاهش فشار در ناحیه خاصی از بدن انجام میشود.
kelotomies
اشاره به انجام چندین عمل جراحی کلاتومی.
kelowna
کلونا، شهری در استان بریتیش کلمبیا در کانادا، واقع در نزدیکی دریاچه اوکاناگر، معروف به ویرانههای کشاورزی و طبیعت زیبا.
kelped
پوشاندن یا تامین جلبک دریایی در یک منطقه خاص.
kelpy
مربوط به جلبکهای دریایی یا زیستگاههای جلبکی.
kelpware
محصولاتی که از جلبک دریایی برای جایگزینی مواد دیگر ساخته شدهاند.
kelpwort
نوعی گیاه دریایی که در محیطهای مرطوب رشد میکند.
kelters
کیلتریها یک نوع رقص محلی هستند که در برخی فرهنگها اجرا میشود.
kelty
کیلت نوعی پارچه مقاوم و بادوام است که در ساخت لباس و تجهیزات Outdoor استفاده میشود.
keltic
کلتیک به مردمان و فرهنگهای با منشاء ایرلندی و اسکاتلندی اشاره دارد.
keltics
کلتیکها به گروهی از مردم یا فرهنگهایی اشاره دارد که ریشه در اقوام کلت دارند.
keltie
کیلت یک نژاد سگ است که شناخته شده و محبوب است.
keltoi
کلتوی به قبایل باستانی در مناطق اروپایی اشاره دارد.
kemal
کمال، نامی مردانه که به معنای کمال و تکامل است و در تاریخ ترکیه به فردی اشاره دارد که نقش مهمی در ایجاد جمهوری داشت.
kemalism
کمالیسم، مجموعهای از اصول و ارزشها که توسط مصطفی کمال آتاتورک به منظور مدرنیزاسیون و تجددخواهی در ترکیه ایجاد شد.
kemalist
کمالیست، فردی که از ایدئولوژی کمالیسم حمایت میکند و به اصول آن اعتقاد دارد.
kemancha
کمانچه، ساز سنتی ایرانی شبیه به کمانچه که به طور خاص در موسیقی مناطق شمالی ایران نواخته میشود.
kemb
کِمب، اصطلاحی که ممکن است در برخی لهجهها برای توصیف نوعی پارچه یا بافته استفاده شود.
kemelin
کملین، اصطلاحی خاص در برخی لهجهها که ممکن است به گیاهان یا ویژگیهای محلی اشاره کند.
kempas
چوب کِمپا، یک نوع چوب باکیفیت و مقاوم است که معمولاً در صنعت مبلمان و ساخت و ساز استفاده میشود.
kemperyman
کِمپرمن، شخصی که در حمل و نقل با کالسکههای کشیده شده توسط اسبها فعالیت میکند.
kempy
کِمپی به معنی سبکی خاص یا غیرعادی در هنر یا لباس میباشد.
kempite
کِمپیت یک ماده معدنی با خواص خاص است که در زمینشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
kemple
کِمپل به معنی شخصیتی گرم و دوستانه است.
kempster
کِمپستر به شخصی اشاره دارد که در زمینه نانوایی مهارت دارد.
kemptken
به معنی مرتب و آراسته؛ ظاهری که بهدقت نگهداری شده و بینقص است.
kempts
فعل از کلمه 'kempt' به معنای مرتب کردن و آرایش کردن است.
kenafs
گیاهی است که الیافش در صنایع مختلف استفاده میشود.
kenai
نام یک مکان در آلاسکا که به خاطر زیباییاش شناخته شدهاست.
kenareh
به معنای یک رودخانه یا منطقه آبی که طبیعتی سرسبز دارد.
kench
به معنای نوعی استراحت یا حرکات صمیمی و دوستانه بین افراد.
kenches
کنچس، اصطلاحی که در فرهنگهای محلی ممکن است به مکانی یا رویدادی خاص اشاره داشته باشد.
kend
کند، رقصی سنتی و فرهنگی که در برخی جوامع برگزار میشود.
kendal
کندال، شهری با جاذبههای تاریخی و طبیعی در انگلستان.
kendy
کندی، نامی مستعار که ممکن است به شخصیتی مهربان اطلاق شود.
kendir
کندیر، گیاهی که در آشپزی و برای طعم دهی به غذاها استفاده میشود.
kendyr
کندیر، سبکی مرتبط با هنر و خلاقیت که در زمینههای مختلف نمایان میشود.