labefied
لابفای شده، حالتی که به لابفکت تبدیل شده باشد.
labefying
لابفایینگ، عمل تبدیل یا ایجاد لابفکت.
labeler
لیبلر، شخص یا دستگاهی که برچسبگذاری میکند.
labelers
برچسبزن، شخصی که به انجام برچسبگذاری بر روی محصولات یا اقلام میپردازد.
labellate
برچسبگذاری، عمل اضافه کردن برچسب به چیزی.
labeller
برچسبزن، فردی که به برچسبگذاری محصولات میپردازد.
labellers
برچسبزنان، افرادی که در گروه به برچسبگذاری اقلام میپردازند.
labelloid
لابلویید، واژهای برای توصیف چیزی که شبیه به یک برچسب یا لایه برچسبی باشد.
labialisation
لابیالیزاسیون، عملی که در آن لبها برای تلفظ صحیح صداها گرد میشوند.
labialism
لابیالیسم، به کارگیری لبها در تولید صداهای گفتاری و تأثیر آن بر گویش است.
labialismus
لابیالیسم، به معنا و مفهوم مرتبط با ساختار و کارکرد لبها در زبانشناسی و آناتومی است.
labiality
لابیالیته، اشاره به میزان و چگونگی تولید صداها با استفاده از لبها دارد.
labialization
لابیالیزاسیون، فرآیند تغییر صداها به گونهای است که ویژگیهای لبها در تولید آنها تأثیر میگذارد.
labially
لابیالی، به بیان نوعی صحبت یا تلفظ اشاره دارد که از لبها بهطور موثر استفاده میکند.
labiatae
لابیاتی، به خانوادهای از گیاهان گلدار اشاره دارد که ویژگیهای خاصی دارند.
labiated
یعنی دارای لبها یا ساختارهای مشابه لب در گیاهان و گلها.
labiatiflorous
دارای گلهای لبی شکل که در تشخیص و نامگذاری گلها کاربرد دارد.
labibia
به معنی بخشی از ساختار گیاهان که به گلها و گلبرگها مربوط میشود.
labidometer
ابزار اندازهگیری که برای بررسی اندازههای خاص در حشرات به کار میرود.
labidophorous
به حشراتی اطلاق میشود که دارای ساختارهای خاص در دهان هستند.
labidura
به سردهای از حشرات اشاره میکند که شامل گوشدارها هستند.
labiduridae
لابیدوریدا، خانوادهای از حشرات با بدنی صاف و معمولاً زیاد پرکار است که در محیطهای مرطوب زندگی میکنند.
labiella
لابیلا، جنسی از ماهیها که معمولاً در آبهای شیرین یافت میشوند و اندازهای کوچک دارند.
lability
لَبیلیتی، حالت یا کیفیت تغییرپذیری یا ناپایداری یک شیء را توصیف میکند.
labilities
لَبیلیتیها، به تعدادی از ویژگیها یا خصوصیات که میتوانند به راحتی تغییر کنند، اشاره دارد.
labilization
لَبیلیزاسیون، فرآیند افزایش قابلیت تغییر یا واکنشپذیری یک ماده شیمیایی یا ترکیب است.
labilize
لَبیلیز کردن بهمعنای تغییر و افزایش قابلیت واکنش یک ماده است.
labilized
لبیل شده، به وضعیتی اشاره دارد که در آن قابلیت تغییر یا ناپایداری وجود دارد.
labilizing
لبیل کردن، فرایندی که به عنوان ناپایدار کردن چیزی برای اهداف خاص انجام میشود.
labioalveolar
اجزای لبیآلوئولی، به صداهایی اطلاق میشود که در تولید آنها همزمان از لبها و ناحیه آلوئولی استفاده میشود.
labiocervical
منطقه لبیسرویکال به ناحیهای در بدن اشاره دارد که شامل لبها و ناحیه گردن میشود.
labiodendal
صدای لبیدندانی به صداهایی اطلاق میشود که در تولید آنها لبها و دندانها همکاری میکنند.
labioglossal
حرکات و صداهای لبیزبان به فعالیتهای زبانی اشاره دارد که شامل همکاری لبها و زبان میشود.
labiograph
دستگاهی برای ثبت و تجزیه و تحلیل حرکت لبها در گفتار.
labiogression
حرکت لبها به ترتیب خاص که معمولاً در تلفظ یا ارتباطات مشاهده میشود.
labiolingual
تلفظی که در آن لبها و زبان به طور همزمان درگیر هستند.
labiomancy
لاپیومانسی، به معنای پیشبینی آینده یا تشخیص شخصیت از طریق ویژگیهای لبها است.