lisuarte
لیسوارته، شخصیتی افسانه‌ای که در داستان‌ها و ادبیات مورد اشاره قرار می‌گیرد.
liszt
فرانتس لیست، آهنگساز و نوازندهٔ مجارستانی قرن نوزدهم، معروف به تکنیک‌های نوازندگی جدید و آثارش.
litai
لیتی‌ها، گروهی قومی یا فرهنگی که در مناطق خاصی زندگی می‌کنند و دارای سنت‌ها و فرهنگ خاص خود هستند.
litaneutical
لیتانوتیکال، مرتبط با دعا و نیایش که معمولاً در زمینه‌های مذهبی به کار می‌رود.
litanywise
به شیوه‌ای مکرر یا تکراری، معمولاً در بیان دعا یا درخواست‌ها.
litarge
لیتیراژ، نوعی اکسید سرب که به طور طبیعی از کانه‌های سرب استخراج می‌شود.
litation
لیتییشن، فرآیند حل‌وفصل یا بررسی مسائل به‌ویژه در مباحث علمی یا منطقی.
litatu
لیتا تو، مفهومی که به تطورات ادبی و فرهنگی اشاره دارد.
litch
لیتچ، ابزاری برای آرایش مو که معمولاً در صنعت مد استفاده می‌شود.
literacies
لیترسی، توانایی‌ها و مهارت‌های لازم برای درک و استفاده از نوعی خاص از اطلاعات.
literaehumaniores
لیتره‌های انسانی، شامل رشته‌هایی از مطالعه مانند ادبیات، تاریخ و فلسفه است که به بررسی انسان و فرهنگ‌ها می‌پردازد.
literaily
به معنای واقعی، به معنای واقعی چیزها بدون مبالغه یا بزرگ‌نمایی.
literalisation
فرآیند واقعی کردن یک اصطلاح یا تشبیه.
literaliser
شخصی که عبارات را به معناهای دقیق و واقعی تبدیل می‌کند.
literalist
شخصی که به معنای واقعی کلمات و عبارات اعتقاد دارد و به کنایه‌ها توجهی ندارد.
literalistic
رویکردی که بر تفاسیر سطحی و معنای دقیق کلمات تأکید دارد.
literalistically
به شیوه‌ای که تنها بر معناهای واقعی و صریح تأکید شود.
literality
واقع‌گرایی به معنای بیان مستقیم و بدون تغییر یک مفهوم است.
literalities
واقع‌گرایی‌ها به مجموعه‌هایی از ابعاد واقعاً لفظی و مستقیم اشاره دارد که در زبان‌های مختلف وجود دارند.
literalization
واقع‌گرایی به فرآیند تبدیل زبان تمثیلی به زبانی مستقیم اشاره دارد.
literalizer
واقع‌گرا به شخصی گفته می‌شود که تمثیل‌ها یا زبان غیرمستقیم را به زبان مستقیم تبدیل می‌کند.
literalminded
ذهن واقعی به شخصی اطلاق می‌شود که بر معانی مستقیم تأکید دارد و ممکن است جزئیات غیرمستقیم را نادیده بگیرد.
literalmindedness
ذهن واقعی به تمایل به تأکید بر معانی مستقیم و نادیده گرفتن پیام‌های غیرمستقیم اشاره دارد.
literalness
تعریف کامل به فارسی: صفتی که به معنای واقعی کلمه و بدون تمایل به تفسیر یا ابراز نظر شخصی اشاره دارد.
literarian
تعریف کامل به فارسی: کسی که در زمینه ادبیات و کتاب‌ها فعالیت می‌کند و مشتاق به ترویج و مطالعه آنهاست.
literaryism
تعریف کامل به فارسی: رویکرد یا نگرشی که بر اهمیت هنر ادبیات و نوشتن تأکید دارد.
literarily
تعریف کامل به فارسی: به شیوه‌ای ادبی و هنری فکر و بیان کردن.
literariness
تعریف کامل به فارسی: کیفیت یا ویژگی‌هایی که یک متن را به عنوان ادبی و هنری معرفی می‌کند.
literata
تعریف کامل به فارسی: زنانی که در زمینه ادبیات و هنرهای نوشتاری دارای تخصص و مهارت هستند.
literated
به معنای ادبی شدن یا تبدیل به متن قابل خواندن.
literately
به صورت ادبی و با استفاده از زبان روشن و منتقل کننده معانی.
literateness
توانایی خواندن و نوشتن به طور مؤثر و با دانش ادبی.
literation
تکرار صداها یا حروف در واژه‌ها به منظور ایجاد اثر ادبی.
literatist
کسی که به ادبیات و آثار ادبی علاقه‌مند است.
literator
شخصی که به ادبیات و ترویج مطالعه و کتاب‌ها اختصاص دارد.
literatos
ادبیان، افرادی که در زمینه ادبیات و نویسندگی فعالیت می‌کنند.
literatured
ادبی، مربوط به ادبیات و دارای ویژگی‌های ادبی.
literatus
ادیب، شخصی که در ادبیات شناخته شده و با فرهنگ و علم ارتباط دارد.
lyterian
لیترینی، مرتبط با یک مکتب فکری خلاقانه و ادبی.
literose
ادبی، مربوط به نثر و نگارش با عناصر ادبی.