mandat
Mandat به معنی دستوری است که به یک فرد یا نهاد اجازه میدهد تا کاری را انجام دهد و بهطور معمول در زمینههای قانونی یا اداری استفاده میشود.
mandatedness
Mandatedness به معنای حالت الزام آور بودن چیزی است که به شخص یا نهادی مسئولیت قانونی یا رسمی میدهد.
mandatee
Mandatee به فرد یا نهادی اطلاق میشود که به نمایندگی از دیگری، عموماً به عنوان نمایندهای که وظایفی را انجام میدهد، عمل میکند.
mandation
Mandation به معنای الزام یا دستور رسمی برای انجام یک عمل خاص یا رعایت یک قانون یا سیاست است.
mandative
Mandative به ویژگیهایی اطلاق میشود که الزام آور هستند و باید بهطور رسمی به آنها توجه شود.
mandator
Mandator به فرد یا نهادی اطلاق میشود که دستوراتی را صادر میکند یا مسئولیت قانونی را بر عهده دارد.
mandatorily
به صورت الزامی، به معنای اینکه چیزی به طور قطعی و بدون استثنا باید انجام شود.
mandators
ذینفعان، کسانی که از یک توافق یا پروژه حمایت میکنند و تاکید بر وظایف خود دارند.
mandats
احکام، دستورالعملها یا پیمانهایی که انتظار میرود پیروی شوند.
mandatum
حکم، توجه به دلیلی که به کسی اجازه میدهد تا کاری را انجام دهد.
mandelate
قانونگذاری کردن، به معنای الزامآور کردن یک فرآیند یا رویه.
mandelic
اسید ماندل، نوعی اسید آلفا هیدروکسی است که از بادام تلخ استخراج میشود و در محصولات مراقبت از پوست به عنوان لایهبردار و تنظیمکننده رنگ پوست استفاده میشود.
manderelle
ماندرل یک گونه ماهی است که به طور عمده در آبهای گرمسیری زندگی میکند و به ویژگیهای رنگارنگ و زیبا معروف است.
mandi
ماندی یک نوع غذای عربی است که معمولاً شامل برنج و گوشت است و در مناسبتهای خاص تهیه میشود.
mandyai
ماندیایی یک تکنیک یا روش خاص در هنرهای دستی است که به منظور بهینهسازی و زیباسازی آثار استفاده میشود.
mandyas
ماندیاسها، نوعی گیاه یا محصول محلی هستند که در جشنها و مراسم خاص استفاده میشوند.
mandyases
ماندیاسها نوعی گیاه یا محصول خاص هستند که عمدتاً در آب و هوای گرمسیری یافت میشوند و برای طعم منحصر به فردشان پرورش داده میشوند.
mandibula
ماندبیولا، استخوان فک پایینی که در ساختار صورت قرار دارد و به دندانها و ساختار فک بالا متصل است.
mandibular
مرتبط با ماندبیولا یا فک پایین، اشاره به ساختار و عملکرد آن دارد.
mandibulary
مرتبط با ماندبیولا یا استخوان فک پایین که بر سلامت دندانها اثر میگذارد.
mandibulata
گروهی از موجودات زنده که دارای فک هستند و به تعدادی از دستههای جانوری اشاره دارد.
mandibulate
به معنای استفاده از فک برای عمل جویدن و مرتبط با فعالیتهای دندانی.
mandibulated
دارای ویژگیهای مربوط به ماندبیولا یا فک پایین، که معمولاً به ساختار فک اشاره دارد.
mandibuliform
دارای ساختار مشابه به فکهای انسان، عموماً برای توصیف حشرات استفاده میشود.
mandibulohyoid
مرتبط با ماهیچهای که بین فک پایین و استخوان هیویید قرار دارد.
mandyi
به طور خاص به مطالعه اجزای فکی اشاره دارد.
mandil
مندیل، پارچهای که برای جلوگیری از کثیف شدن لباسها هنگام پخت و پز یا کار در آشپزخانه به تن میشود.
mandilion
مندیلون، موجودی خیالی که در داستانها و افسانهها حضور دارد.
mandingan
ماندینگان، رقصی با تحرکات شاد و جشنوارهای.
mandioca
ماندیوکا، نوعی گیاهی که ریشهاش را میتوان به عنوان غذا مصرف کرد.
mandiocas
ماندیوکها، جمع ماندیوکا که به معنی چند گیاه از این نوع است.
mandlen
ماندلن، نوعی شیرینی که به خاطر طعم خوشمزهاش محبوب است.
mandment
وصیت یا دستوری که به عنوان یک قانون مذهبی یا اخلاقی باید دنبال شود.
mandoer
نفر یا شخصی که مسئولیت رهبری و هدایت یک گروه را بر عهده دارد.
mandolinist
شخصی که به نوازندگی مندوین میپردازد، معمولاً در موسیقی فولکلور یا کلاسیک.