narcotical
مخدر به موادی اطلاق میشود که تأثیرات خوابآور یا تسکیندهنده دارند.
narcotically
به صورت مخدر، به حالتی اشاره دارد که ناشی از تأثیر مواد مخدر است.
narcoticalness
مخدر بودن به شرایطی اطلاق میشود که تحت تأثیر مواد مخدر قرار دارد.
narcoticism
نارکوتیکگرایی به عنوان استفاده نظاممند از مواد مخدر مورد توجه قرار میگیرد.
narcoticness
مخدر بودن به ویژگیهایی اشاره دارد که قدرت خوابآور یا تسکیندهنده دارند.
narcotin
نارکوتین، ترکیب شیمیایی در داروها که در درمان برخی بیماریها استفاده میشود.
narcotina
نارکوتین، ترکیبی که از گیاهان خاص استخراج میشود و ممکن است خواص دارویی داشته باشد.
narcotine
نارکوتین، ترکیبی از گیاهان دارویی که در درمان برخی بیماریها موثر است.
narcotinic
نارکوتینیک، مربوط به تأثیراتی که از نارکوتین ناشی میشود.
narcotisation
نارکوتیزاسیون، فرایند به کارگیری مادهای برای ایجاد بیحسی در بیماران.
narcotism
نارکوتیسم، به حالت اعتیادی گفته میشود که به دلیل مصرف مواد مخدر ایجاد میشود.
narcotization
بیهوشی به حالتی اطلاق میشود که در آن فرد از احساس درد و آگاهی نسبت به محیط اطراف خود محروم میشود، به طور معمول با استفاده از داروها.
narcous
صفتی که به حالتی از خواب یا نشئه اشاره دارد که فرد نسبت به محیط خود حساسیت کمتری دارد.
nardine
ناردین، گیاهی معروف با خاصیت آرامبخشی که در طب سنتی مورد استفاده قرار میگیرد.
nardu
ناردو، نام گیاهی است که در بعضی از مناطق یافت میشود و به دلیل شباهتش به دیگر گیاهان از آن تشخیص داده میشود.
nardus
ناردوس، گیاهی است که در تاریخ طب سنتی برای خواص درمانیاش شناخته شده است.
nare
نار یا ناحیه بینی، به مجاری بینی اشاره دارد که در حس بویایی نقش دارند.
naren
ناران، یک نام مردانه متداول در هند و برخی کشورها، معمولاً به معنی 'شخصی با شخصیت نیکو' است.
narendra
نارندرا، یک نام مردانه رایج در هند که معمولاً به معنای 'ساتور' است.
naresh
نارِش، یک نام مردانه و به معنای 'پادشاه' در زبان سانسکریت.
nargil
نارگیل، درختی گرمسیری که میوهاش خوراکی و مغذی است.
nargile
نارگیله، سیگاری خاص که برای استفاده در جمعهای دوستانه طراحی شده است.
nargiles
نارگیلهها، جریانهای مختلفی برای استفاده و طعمهای متنوع دارند.
narial
ناریال یک نوع ماهی است که به دلیل ویژگیهای خاص آن در آبهای گرمسیری شناخته میشود.
naric
ناریک به دلیل رنگها و الگوهای جذابش مورد توجه قرار میگیرد.
narica
ناریکا گیاهی است که در محیطهای مرطوب رشد و شکوفا میشود.
naricorn
ناریکرن به ویژگیهای شاخمانند در برخی از حیوانات اشاره دارد که میتواند جنبههای مختلفی از زیستشناسی را شامل شود.
nariform
ناریفرم به شکل مشخصی اطلاق میشود که در برخی از گیاهان و برگها یافت میشود.
narine
نارین به منطقهای از بدن اشاره دارد که با ویژگیهای خاص مرتبط است.
naringenin
نارینگنین یک ترکیب فلاونوئیدی است که در میوههای مرکبات یافت میشود و خواص آنتیاکسیدانی دارد.
naringin
نارینگین یک گلیکوزید فلاونوئیدی است که در مرکبات، به ویژه گریپفروت وجود دارد.
narr
راوی، شخصی که داستانی را نقل میکند یا روایت میسازد.
narra
نارا، درختی است از خانوادهی باکنسی (Fabaceae) که چوب آن با ارزش است.
narrante
نارانته، موجودی خیالی که ممکن است در ادبیات یا فرهنگ عامه وجود داشته باشد.
narras
ناراس، داستانها یا روایتهایی که غالباً در فرهنگهای مختلف وجود دارند.
narrater
راوی، شخصی که داستان یا متنی را روایت میکند.
narraters
راویان، افرادی که داستان یا متنی را روایت میکنند.
narratio
راوی، روایت داستان یا وقایع به صورت منطقی و منسجم.