nonadjustable
غیر قابل تنظیم، به چیزی اشاره دارد که نمی‌توان آن را تغییر داد یا تنظیم کرد.
nonadjustably
به صورت غیر قابل تنظیم، به شیوه‌ای که نمی‌توان آن را تغییر داد.
nonadjuster
غیر قابل تنظیم، به دستگاه یا ابزاری اشاره دارد که امکان تغییر یا تنظیم ندارد.
nonadjustive
غیر قابل تنظیم، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که تغییر شکل یا تنظیم نمی‌شوند.
nonadjustment
عدم تنظیم، به وضعیت یا حالتی اشاره دارد که در آن هیچ گونه تنظیمی انجام نمی‌شود.
nonadjustor
غیر قابل تنظیم، به قطعه‌ای در دستگاه اشاره دارد که قابلیت تنظیم و تغییر ندارد.
nonadministrable
غیرقابل مدیریت به معنای وضعیتی است که در آن یک سیاست یا برنامه به دلیل کمبود منابع یا پیچیدگی، نمی‌توان آن را به درستی مدیریت کرد.
nonadministrant
غیرمدیریت کننده به معنای فردی است که در نقش مدیریتی قرار ندارد و معمولاً در زمینه‌هایی خارج از مدیریت فعالیت می‌کند.
nonadministrative
غیر مدیریتی به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که به کارهای اداری مربوط نیستند و بیشتر روی وظایف عملیاتی و اجرایی تمرکز دارند.
nonadministratively
به شکل غیر مدیریتی به معنای انجام یا مدیریت مسئله‌ای است که در آن از روال‌های رسمی یا ساختارهای اداری پیروی نمی‌شود.
nonadmiring
غیر تحسین آمیز به معنای نداشتن تحسین یا قدردانی نسبت به چیزی یا کسی است.
nonadmissibility
عدم پذیرش به معنای وضعیتی است که در آن چیزی به دلیل عدم تطابق با قوانین یا معیارها قابل قبول نیست.
nonadmissible
غیرقابل قبول، به ویژه در زمینه قانونی و حقوقی به معنای عدم پذیرش یک مدرک یا بیان است.
nonadmissibleness
وضعیت یا خاصیت غیرقابل قبول بودن، به‌ویژه در زمینه قانونی.
nonadmissibly
به گونه‌ای که غیرقابل قبول باشد، به‌ویژه در بافت قانونی.
nonadmission
عدم پذیرش، مخصوصا در زمینه درخواست‌ها یا شایستگی‌ها.
nonadmissions
حال یا جمع غیرقابل پذیرش، به ویژه در متن پذیرش‌های تحصیلی یا استخدام.
nonadmissive
غیرقابل پذیرش، به معنای عدم اجازه یا تأیید چیزی.
nonadmitted
غیرمجاز یا پذیرفته نشده در یک فرآیند، مانند پذیرش دانشگاه.
nonadmittedly
به‌طور غیررسمی یا بدون اعتراف واضح، اشاره به وضعیت یا واقعیت.
nonadoptable
غیرقابل حالتی که برای فرزندخواندگی مناسب نیست، معمولاً به دلیل مشکلات یا شرایط خاص.
nonadopter
شخصی که چیزی را قبول نمی‌کند یا در چیزی سهیم نمی‌شود، مانند فناوری یا روش‌ها.
nonadoption
عدم پذیرفتن یا قبول کردن چیزی، به‌ویژه یک سیاست یا مفهوم.
nonadorantes
مواد یا ترکیباتی که بویی ندارند یا عطر ایجاد نمی‌کنند.
nonadorner
غیرزینتی به فردی اطلاق می‌شود که تمایل ندارد از تزئینات و زینت‌آلات استفاده کند.
nonadorning
غیرزینتی به وضعیتی اشاره دارد که در آن از تزئینات چشمگیر استفاده نمی‌شود.
nonadornment
عدم زینت به فقدان هرگونه زینت یا تزئینی در ظاهر یا طراحی اطلاق می‌شود.
nonadult
غیر بزرگسال به فردی اطلاق می‌شود که به سن بزرگسالی نرسیده است.
nonadults
غیر بزرگسالان به گروهی از افراد اشاره دارد که به سن قانونی نرسیده‌اند.
nonadvancement
عدم پیشرفت به عدم رشد یا توسعه در یک حوزه خاص اطلاق می‌شود.
nonadvantageous
غیرمزیت‌دار یعنی چیزی که مزیتی یا فایده‌ای ندارد.
nonadvantageously
بدون مزیت، به شکلی که نتیجه‌ای مفید به همراه نداشته باشد.
nonadvantageousness
حالت یا کیفیت غیرمزیت‌دار بودن.
nonadventitious
غیرتصادفی، به صورت برنامه‌ریزی‌شده یا هدفمند.
nonadventitiously
به طور غیرتصادفی، به‌دوراز شانس و تصادف.
nonadventitiousness
حالت یا کیفیت غیرتصادفی بودن.
nonadventurous
غیرماجراجویانه به معنای نداشتن تمایلات یا رفتارهای ماجراجویانه و ترجیح دادن به فعالیت‌ها یا تجربیات متداول و ایمن است.
nonadventurously
به معنای انجام عمل یا رفتار به شکلی غیرماجراجویانه و با احتیاط است.
nonadventurousness
وضعیتی که در آن فرد یا گروه تمایلی به فعالیت‌های ماجراجویانه ندارد.
nonadverbial
به عباراتی اشاره دارد که به عنوان قید عمل نمی‌کنند و به توصیف یا تغییر فعل‌ها نمی‌پردازند.