nonassimilation
عدم همسانی، به معنی عدم پذیرش کامل یا جذب به فرهنگ یا گروه اصلی است.
nonassimilative
غیر همسانی، به فرآیندی اطلاق می‌شود که در آن افراد یا گروه‌ها هویت‌های خود را حفظ کرده و با دیگران ترکیب نمی‌شوند.
nonassimilatory
غیر همسانی، به معنای عدم جذب کامل و حفظ ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی است.
nonassistance
عدم کمک، به معنی عدم ارائه یاری یا حمایت به افراد نیازمند است.
nonassistant
غیر دستیار، به کسی اطلاق می‌شود که در نقش حمایتی یا مساعدتی فعالیت نمی‌کند.
nonassister
غیر دستیار، به شخصی اطلاق می‌شود که در فعالیت‌ها یا امور دیگران کمک نمی‌کند.
nonassistive
غیر کمکی، به معنای عدم ارائه کمک یا پشتیبانی به کاربر یا فردی.
nonassociability
عدم وابستگی، به وضعیت یا ویژگی‌ای اشاره دارد که نمی‌تواند به دیگر فرد یا ویژگی ارتباط برقرار کند.
nonassociable
غیر وابسته، به مقادیری اطلاق می‌شود که نمی‌توانند با دیگر مقادیر ارتباط برقرار کنند.
nonassociation
عدم وابستگی، به وضعیتی اشاره دارد که در آن دو یا چند پدیده یا متغیر هیچ ارتباطی با هم ندارند.
nonassociational
غیر وابسته، به رویکرد یا استراتژی‌ای اشاره دارد که بر استقلال عوامل تأکید دارد.
nonassociatively
به طور غیر وابسته، به روشی اشاره دارد که در آن تحلیل‌ها یا ارزیابی‌ها بدون وابستگی به دیگران انجام می‌شود.
nonassonance
عدم هم‌نوایی به معنای عدم تکرار صدا در انتهای کلمات در یک شعر یا متن است.
nonassonant
غیر هم‌نوایی به معنی عدم وجود هم‌نوایی در کلمات یا جملات است.
nonassortment
عدم تنوع یا دسته‌بندی در یک گروه یا مجموعه.
nonassumed
غیر فرضی به معنی عدم قبول یا فرض کردن یک حالت یا موقعیت خاص است.
nonassumption
عدم فرض مسئولیت یا خطر در یک موقعیت خاص.
nonassumptive
غیر فرضی به معنای عدم پذیرش پیش‌فرض‌ها یا قضاوت‌های اولیه است.
nonassurance
عدم اطمینان به معنای نبود اعتماد و یقین نسبت به یک نتیجه یا وضعیت است.
nonasthmatic
غیرآسمی به معنای عدم ابتلا به آسم و مشکلات تنفسی ناشی از آن است.
nonasthmatically
به شیوه‌ای که مربوط به عدم ابتلا به آسم باشد.
nonastonishment
عدم شگفتی به معنای نبود احساس شگفتی یا تعجب است.
nonastral
غیرستاره‌ای به معنای غیر مربوط به آسمان یا ستاره‌ها است.
nonastringency
عدم تلخی به معنای نبود خاصیت تلخی در طعم یا مزه است.
nonastringent
غیر قابیض، به میوه‌ای اطلاق می‌شود که تلخی یا خشکی را ایجاد نمی‌کند و معمولاً خوش طعم است.
nonastringently
به طور غیر قابیض، به طریقی که اصطلاحی ایجاد نکند یا احساس خشکی یا تلخی نکند.
nonastronomic
غیر نجومی، به هزینه یا مقداری اطلاق می‌شود که بسیار بالا یا غیرقابل کنترل نیست.
nonastronomical
غیر نجومی، به چیزی اشاره دارد که به طور عادی و قابل پرداخت است و از نظر هزینه غیر منطقی نیست.
nonastronomically
به طریقی که هزینه‌ها غیر نجومی و منطقی باشد.
nonatheistic
غیر بی‌مذهبی، به شخص یا گروهی اطلاق می‌شود که به وجود خدا یا قدرت بالایی اعتقاد دارد اما به دین خاصی وابسته نیست.
nonatheistical
غیرملحد، مرتبط با نگرش یا فلسفه‌ای که وجود خدا را انکار می‌کند.
nonatheistically
به روش یا رویکردی که بر اساس عدم اعتقاد به خدا است، انجام شده.
nonathlete
غیرورزشکار، فردی که در فعالیت‌های ورزشی شرکت نمی‌کند یا توانایی‌های ورزشی ندارد.
nonathletic
غیرورزشی، به ویژگی‌ها یا فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که در حوزه ورزش نیستند.
nonathletically
به روشی که به Sports ارتباطی ندارد یا فعالانه در ورزش شرکت نمی‌کند.
nonatmospheric
غیرجوّی، به شرایط یا مکان‌هایی اشاره دارد که جو ندارند.
nonatmospherical
غیرجوئی، اشاره به شرایط یا پدیده‌هایی که در جو زمین وجود ندارند، به خصوص در زمینه‌های علمی و اجتماعی.
nonatmospherically
به شکل غیرجوئی، اشاره به تغییر یا وقوع اتفاقات در شرایطی که جو زمین نقشی ندارد.
nonatomic
غیراتمی، اشاره به مواردی که نمی‌توانند به بخش‌های کوچکتر تقسیم شوند، غالباً در زمینه‌های کامپیوتری و داده‌ای.
nonatomical
غیراتمی، اشاره به جنبه‌هایی که به ساختار اتم‌ها یا مولکول‌ها مربوط نمی‌شوند و بیشتر بر روی سیستم‌های بزرگتر تمرکز دارند.