nonuniversality
عدم جهانی بودن، به پدیده‌ای اشاره دارد که در آن ایده‌ها یا اصول به طور جهانی صحیح نیستند.
nonuniversally
غیر جهانی، به معنای عدم عمومیت و عدم اعتبار در همه جا یا در همه فرهنگ‌ها.
nonuniversity
غیر دانشگاهی، به معنای هر نوع آموزش یا تحصیل که در محیط‌های دانشگاهی اتفاق نمی‌افتد.
nonuniversities
مؤسسات آموزشی که مانند دانشگاه‌ها عمل نمی‌کنند و بر روی تربیت مهارت‌های خاص تمرکز دارند.
nonupholstered
غیرپوشیده، به معنای عدم استفاده از پارچه یا مواد دیگر برای پوشش روی سطح.
nonuple
غیرتعددی، به معنای یک مجموعه یا گروه شامل نه عنصر یا واحد.
nonuples
مجموعه‌های غیرتعددی، به معنای گروه‌هایی شامل چندین عنصر که معمولاً نه عنصر یا بیشتر دارند.
nonuplet
نونپلت، گروهی از نه نوزاد که به طور همزمان متولد می‌شوند.
nonuplicate
نونکپی، به معنای عدم تکرار یا کپی مجدد اطلاعات.
nonupright
غیرراست، به معنای عدم داشتن حالت عمودی یا صحیح.
nonuprightly
به معنای عدم رفتار یا حالت مستقیم و صحیح.
nonuprightness
عدم راست بودن، به معنای عدم برخورداری از حالت ایستادگی صحیح.
nonurbanite
غیرشهری، به معنای کسی که در مناطق شهری زندگی نمی‌کند.
nonurgent
غیر فوری به شرایط و مسائلی اطلاق می‌شود که نیاز به رسیدگی فوری ندارد و می‌توان آنها را در زمان مناسب‌تر بررسی کرد.
nonurgently
به معنای پاسخ دادن یا رسیدگی به موضوعی بدون فوریت و فشار زمانی است.
nonusable
غیر قابل استفاده به چیزهایی اطلاق می‌شود که به دلیلی نمی‌توان از آنها استفاده کرد.
nonuseable
غیر قابل استفاده به معنای چیزهایی است که نمی‌توان برای هدف خاصی به کار برد.
nonuser
غیر کاربر به شخصی اطلاق می‌شود که از یک محصول یا خدمات خاص استفاده نمی‌کند.
nonusers
غیر کاربران به گروهی از افراد اطلاق می‌شود که از یک خدمات یا محصول خاص استفاده نمی‌کنند.
nonuses
عدم استفاده، به حالت یا زمانی اشاره دارد که چیزی به کار نرود یا از آن استفاده نشود.
nonusing
عدم استفاده، به حالتی اشاره دارد که فرد یا گروه از قابلیت‌ها و منابع خود بهره‌برداری نکند.
nonusurious
غیر رباخواری، به شرایطی اشاره دارد که در آن مبلغ قابل پرداخت به شکل غیرمنصفانه یا غیر قانونی تعیین نشده باشد.
nonusuriously
به شکل غیر رباخواری، اشاره به اقداماتی دارد که عادلانه و منطقی بدون اخذ منافع اضافی صورت می‌گیرد.
nonusuriousness
ویژگی یا حالت غیر رباخواری بودن شرایط یا توافق‌ها.
nonusurping
غیر تصرفی، به حالتی اشاره دارد که در آن حقوق یا دارایی‌های دیگران نادیده گرفته نمی‌شود.
nonusurpingly
غیرغصب‌کننده، به معنای عمل کردن به طوری که به حقوق یا مالکیت دیگران تجاوز نشود.
nonuterine
غیررحمی، به معنای مرتبط با خارج از رحم.
nonutile
غیرمفید، به معنای عدم قابلیت کاربرد یا فایده.
nonutilitarian
غیرکاربردی، به معنای عدم تمرکز بر کارایی و فایده.
nonutility
عدم استفاده یا فایده، به معنای فقدان کارایی.
nonutilities
عدم‌کارایی‌ها، به معنای مواردی که کارایی نداشته یا مفید نیستند.
nonutilization
عدم استفاده، به معنای عدم به‌کارگیری یا استفاده از یک منبع یا امکان موجود.
nonutilized
غیرمورد استفاده، به معنای فرصت یا منبعی که بهره‌برداری نشده یا به کار نرفته است.
nonutterance
عدم ابراز، به معنای عدم بیان یا اظهار چیزی، به خصوص در ارتباطات.
nonvacancy
عدم وجود اتاق خالی، به معنای این که هیچ مکانی برای اجاره یا استفاده در دسترس نیست.
nonvacancies
عدم وجود اتاق‌های خالی، به معنای این که هیچ مکان قابل اجاره‌ای در دسترس نیست.
nonvacant
غیرخالی، به معنای این که مکانی توسط کسی اشغال شده است و خالی نیست.
nonvacantly
غیرخالی، به معنای بیان بدون شکاف یا واضح، در جملات و افکار به کار می‌رود.
nonvaccination
عدم واکسیناسیون، به معنای عدم دریافت واکسن برای پیشگیری از بیماری‌ها.
nonvacillating
غیرتردید، به معنای ثابت و مطمئن، بدون تردید یا انحراف.