nonverbosity
ویژگی یا حالت عدم استفاده از عبارات زیاد و غیرضروری، بهویژه در بیان یا نوشتن.
nonverdict
غیررای، حالتی است که در یک محاکمه یا فرآیند قانونی، هیئت منصفه یا قاضی نتوانند به تصمیم نهایی یا رای مشخصی برسند.
nonverifiable
غیرقابل تأیید، به مواردی اطلاق میشود که نمیتوان صحت یا درستی آنها را با مدرک یا شواهد ثابت کرد.
nonverification
عدم تأیید، به فرایند یا حالت عدم تأیید صحت یا اعتبار اطلاعات یا ادعاها اشاره دارد.
nonveritable
غیرقابل صداقت، به موضوعاتی اطلاق میشود که قابلیت اثبات یا ترکیب با واقعیت را ندارند.
nonveritableness
غیرقابل صداقت بودن، به ویژگی یا حالت چیزی اشاره میکند که قادر به تأیید یا اعتبارسنجی نیست.
nonveritably
به شیوهای که تأیید یا اثبات نشده است، و نمیتوان آن را به صداقت نسبت داد.
nonverminous
غیرآفتزده، به موقعیتی اشاره میکند که در آن آفتها یا موجودات مضر وجود ندارند.
nonverminously
بهصورت غیرآفتزده، به عملی اشاره دارد که در آن از موجودات مضر جلوگیری میشود.
nonvernacular
غیرمحلی به زبانی اشاره دارد که در یک زمینه خاص یا جامعه خاص استفاده نمیشود.
nonversatility
ویژگی غیرچند منظوره بودن، به معنای عدم توانایی در انجام کارهای مختلف است.
nonvertebral
غیرمهرهای به شرایطی اشاره دارد که به ستون فقرات مربوط نمیشود.
nonvertebrate
غیرمهرهای به موجوداتی اطلاق میشود که فاقد ستون فقرات هستند.
nonvertical
غیرعمودی به وضعیتی اطلاق میشود که زاویه عمود ندارد.
nonvesicular
غیروزیکولار به سلولهایی اشاره دارد که فاقد وزیکول هستند.
nonvesicularly
غیر وزیکولی، به معنای اینکه چیزی به صورت وزیکول (کیسهای) انجام نمیشود.
nonvesting
غیر وستیگ به معنی عدم تعلق یا عدم سرمایهگذاری در یک برنامه خاص است.
nonvesture
عدم پوشاک، به معنای نبودن یا عدم وجود پوششی خاص.
nonveteran
غیر کهنهکار، به معنای فردی که در خدمات نظامی یا تجربیات مشابه فعالیت نکرده است.
nonveterinary
غیر دامپزشکی، به کارها یا تخصصهایی اشاره دارد که به پزشکی یا درمان حیوانات مربوط نیست.
nonveterinaries
غیر دامپزشکان، به افرادی اشاره دارد که در حوزه دامپزشکی آموزش ندیدهاند.
nonvexatious
غیرآزاردهنده، به معنای عدم ایجاد مزاحمت یا ناراحتی، به ویژه در زمینههای قانونی و اداری.
nonviability
عدم قابلیت، به ویژه در زمینه اقتصادی یا مدیریتی.
nonvibratile
غیرلرزشدار، به معنای عدم ارتعاش یا حرکت نوسانی.
nonvibration
عدم لرزش، وضعیت یا روشی است که در آن حرکتی ایجاد نمیشود یا لرزشی وجود ندارد.
nonvibrator
عدم لرزان، دستگاهی است که برای عدم تولید لرزش طراحی شده است.
nonvibratory
عدم لرزشی، توصیف کننده سیستمی است که لرزش ندارد.
nonvicarious
عدم واسطه، تجربهای است که در آن فرد بهطور مستقیم احساسات یا احساسات دیگران را تجربه نمیکند.
nonvicariously
بهطور غیرواسطه، اشاره به تجربهای است که در آن فرد شخصاً احساساتی را نمیآزماید.
nonvicariousness
عدم واسطهگری به وضعیت یا کیفیت تجربهی عدم احساساتی اشاره دارد که از طریق شخص دیگری منتقل میشود.
nonvictory
عدم پیروزی به معنای ناکامی در تحقق هدف یا نتیجه دلخواه است.
nonvictories
عدم پیروزیها به مواردی اطلاق میشود که شخص یا گروهی به هدفی دست نیافته است.
nonvigilance
عدم هوشیاری به معنای عدم توجه و مراقبت در برابر خطرات یا تهدیدات است.