norgine
نورژین، یک شرکت داروسازی با فعالیتهای جهانی در حوزه سلامت و درمان.
noric
نوری، یک قوم باستانی در مناطق اروپایی که به دلیل شجاعت و فرهنگ خود شناخته شده بود.
norice
نوریس، اصطلاحی جغرافیایی که در علوم زمین شناسی کاربرد دارد.
norie
نوری، یک نام زنانه که در فرهنگهای مختلف به کار میرود.
norimon
نوریمون، یک پوشش سنتی که در برخی از فرهنگها متداول است.
norit
نوریت، برندی که به خاطر محصولات کربن فعالش شناخته شده است.
norites
نوعی سنگ آتشفشانی که به بخشهای مختلفی تقسیم میشود و ویژگیهای خاص خود را دارد.
noritic
شکلی از سنگ آتشفشانی که دارای ساختار و ترکیب خاصی است.
norito
دعای خاصی که در آئین شینتو برای برقراری ارتباط با خدایان مورد استفاده قرار میگیرد.
norkyn
نوعی گیاه که به خاطر زیبایی و رنگهای زندهاش محبوب است.
norland
منطقهای که در سمت شمال کشور قرار دارد، به ویژه در مورد آب و هوای خاص آن.
norlander
افرادی که از نوریند، به خصوص در زمینههای فرهنگی و جغرافیایی.
norlandism
نورلندیزم، پدیدهای اجتماعی و فرهنگی است که به ویژگیها و هویتهای ویژه مناطق نورلند اشاره دارد.
norlands
نورلندها به نواحی خاصی اشاره دارد که دارای منظرههای طبیعی زیبا و میراث فرهنگی غنی هستند.
norleucine
نورلوسین یک اسید آمینه است که شبیه به لوسین بوده و در ساختمان پروتئینها نقش دارد.
norma
نورما به عنوان یک واژه، به معانی مختلفی بسته به زمینه آن اشاره دارد، از جمله معانی فردی و استاندارد.
normalacy
نرمالسی به حالت عادی یا طبیعی در زندگی اجتماعی و فردی اشاره دارد، معمولاً به حالتی که بعد از اختلالات بازمیگردد.
normalcies
نرمالسیها به حالتهای معمولی یا عادی در زمینهها و فرهنگهای مختلف اشاره دارند.
normalism
نرمالیسم، فلسفهای که در آن به شرایط عادی و معمول توجه میشود.
normalist
نرمالیست، فردی که به متدها و رویکردهای معمولی و متعارف پایبند است.
normalities
نرمالیتهها، شرایط و ویژگیهای معمول و رایج که در جامعه یا محیط خاصی وجود دارد.
normalizable
قابل نرمالسازی، ویژگی یا سیستمی که میتواند به حالت عادی یا استاندارد درآید.
normalizer
نرمالسازی، فرایندی که در آن دادهها یا متغیرها به حالت طبیعی یا استاندارد تبدیل میشوند.
normalness
نرمال بودن، کیفیت یا وضعیتی که آن را طبیعی و متعارف میسازد.
normandy
نرماندی منطقهای در شمال غرب فرانسه است که به خاطر تاریخ و زیباییهای طبیعیاش شناخته میشود.
normanesque
صفتی که به ویژگیها یا سبکهای مرتبط با نرماندی اشاره دارد.
normanish
گفته میشود که به ویژگیها یا رویکردهای سنتی و تاریخی اشاره دارد.
normanism
پدیدهای فرهنگی که به تأثیرات نورمنها بر جامعه و معماری اشاره دارد.
normanist
شخصی که به مطالعه و پژوهش در مورد تاریخ و فرهنگ نورمنها اختصاص دارد.
normanization
فرایند تأثیرگذاری فرهنگ و روشهای نورمنها بر دیگر فرهنگها و جوامع.
normanizer
نرمالیزر، ابزاری برای استانداردسازی و تنظیم فرآیندها و روشها به منظور بهبود کارایی و انطباق با معیارها.
normanly
نرمال، به معنای رفتار یا کارهایی که معمول یا استاندارد هستند و طبق انتظارات اجتماعی انجام میشوند.
normannic
نرمانیک، مربوط به نرمانها و ویژگیهای فرهنگی و هنری که توسط آنها ایجاد شدهاند.
normated
نرمالیزه شده، به معنای فرآیند تطبیق و استانداردسازی اطلاعات یا دادهها.
normatively
به طور نرمال، به معنای اینکه چه چیزی باید باشد و چگونه باید عمل شود بر اساس اصول یا انتظارات اجتماعی.
normativeness
نرمال بودن، مربوط به وضعیت یا ویژگیهایی که نشاندهنده استانداردها و هنجارهای اجتماعی هستند.
normless
بدون هنجار، وضعیتی که در آن قواعد یا استانداردهای رفتاری وجود نداشته باشد.
normoblast
نورموبلاست، سلول قرمز خون نارس که در مغز استخوان تولید میشود.
normoblastic
مربوط به نورموبلاست، مراحل مختلف توسعه سلولهای قرمز خون.
normocyte
نورموسیت، سلولهای قرمز خونی که اندازه طبیعی دارند.