octopine
اکتوپین، ترکیبی است که به عنوان متابولیت ثانویه در برخی گیاهان تولید میشود.
octoploid
اوکتوپلوئید به موجوداتی اطلاق میشود که دارای هشت مجموعه کروموزوم هستند.
octoploidy
اوکتوپلوئیدی وضعیت یا خاصیتی است که در آن یک موجود دارای هشت مجموعه کروموزومی است.
octoploidic
اوکتوپلوئیدی به ویژگیها یا صفات مربوط به موجوداتی اشاره دارد که دارای هشت مجموعه کروموزوم هستند.
octopodan
اوکتوپود به موجوداتی اطلاق میشود که دارای هشت پای ظاهری هستند.
octopodes
اوکتوپودها جمع واژه اوکتوپوس هستند، و به موجودات هشتپایی اشاره دارد.
octopodous
اوکتوپودوس به ویژگیهایی تعلق دارد که به موجودات هشتپایی مرتبط است.
octopolar
ساختار یا الگوی با هشت قطب که معمولاً در الکترومغناطیس یا ریاضیات استفاده میشود.
octoradial
الگوی با تقارن هشتگانه که در برخی اشکال طبیعی یا هندسی یافت میشود.
octoradiate
موجودی که دارای هشت اندام یا بازوهایی است که به سمت خارج میروند.
octoradiated
حالت یا طرز طراحی چیزی که دارای هشت زاویه یا عنصر پرتوئی است.
octoreme
بخشی از یک الگو یا ساختار که شامل هشت قسمت است، معمولاً در مطالعات علمی استفاده میشود.
octose
قندی با هشت اتم کربن که در ترکیبات شیمیایی مختلف وجود دارد.
octosepalous
هشتپره به گیاهی اطلاق میشود که دارای هشت کاسبرگ باشد.
octospermous
هشت دانهساز به گیاهی اطلاق میشود که هشت دانه تولید میکند.
octospore
هشترحم به دانهای اطلاق میشود که توسط برخی از قارچها تشکیل میشود.
octosporous
هشتدانه به قارچی اطلاق میشود که دانهها را به گروههای هشتتایی آزاد میکند.
octostichous
هشتردیف به گیاهی اطلاق میشود که برگهایش در هشت ردیف ترتیبدهی شده باشد.
octovalent
هشتوالن به عنصری اطلاق میشود که قادر به تشکیل هشت پیوند شیمیایی باشد.
octroy
اعطا کردن، دادن یا اختصاص دادن چیزی به شخص یا گروهی، به ویژه در زمینههای رسمی و قانونی.
octuor
مجموعهای از هشت نفر یا اشیاء، به ویژه در زمینههای هنری و موسیقی.
octuplex
ساختاری یا فناوری که در آن هشت عنصر یا واحد وجود دارد، به ویژه در تکنولوژی و محاسبات.
octuply
به صورت هشت برابر، به طور محسوسی افزایش دادن یا تقسیم کردن به هشت قسمت.
octuplicate
تکرار یا افزایش چیزی به صورت هشت برابر، به ویژه در زمینههای علمی.
octuplication
عمل یا فرآیند هشت برابر کردن یا تکرار چیزی، به ویژه در زمینههای تحقیقاتی و علمی.
ocuby
اُکیوبی، یک نوع پرنده نادر و زیبا است که در جنگلها زندگی میکند.
oculary
اوکولاری به ویژگیهایی اشاره دارد که مرتبط با بینایی و ظاهر بصری است.
ocularly
به صورت بصری و در ارتباط با چشم و بینایی.
oculate
اوکوله کردن یعنی به نوعی عمل یا تکنیک مرتبط با بینایی و تسهیل بینایی اضافه کردن.
oculated
اوکوله شده به حالتی اطلاق میشود که در آن یک عمل دیداری یا بصری بر روی چیزی اعمال شده است.
oculauditory
اوکلاودیتوری به جنبهای اشاره دارد که در آن بینایی و شنوایی ترکیب میشوند.
oculiferous
چشمی، اشاره به موجوداتی که دارای ساختارهای چشممانند هستند.
oculiform
چشمی، اشاره به شکلی که شبیه چشم است.
oculigerous
چشمی، به موجوداتی اطلاق میشود که دارای ساختارهایی برای تولید چشم هستند.
oculina
اُکولینا، یک جنس از مرجانها که در اقیانوسها وجود دارد.
oculinid
اُکولینید، خانوادهای از مرجانها در زیر شاخهٔ کورالهای ستونی.
oculinidae
اُکولینیده، یک خانوادۀ مرجانی که شامل گونههای مختلف مرجان میشود.
oculinoid
اوکولینوید به اشکالی اطلاق میشود که شبیه چشم هستند، معمولاً در هنر یا علم مورد استفاده قرار میگیرد.
oculistic
اوکولیستیک به علوم و مطالعات مربوط به چشم و بینایی اشاره دارد.
oculli
اوکولی شکل جمع واژه لاتین اوکولوس است و به چشمها اشاره دارد.