opisthognathism
سازگاری خاص در برخی ماهی‌ها که در آن ساختار فک به شکل خاصی تغییر یافته است.
opisthograph
ابزاری برای نوشتن که معمولاً به صورت معکوس طراحی شده و در زمان‌های باستان استفاده می‌شده.
opisthographal
ویژگی‌هایی که به اوپیستوگراف مربوط می‌شوند و در مطالعه خط‌های باستانی اهمیت دارند.
opisthography
فرایند نوشتن به صورت معکوس که برای تولید اثر هنری خاص به کار می‌رود.
opisthographic
سبکی که به نوشتن معکوس اشاره دارد و در هنر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
opisthographical
اُپیستروگرافیک به توصیف یا مطالعه سمتی که از آن نوشته می‌شود، اشاره دارد؛ معمولاً در رابطه با زبان‌شناسی یا تعریف‌های یک متن.
opisthoparia
اوپیستوپاریا به یک رده خاص در زیست‌شناسی اشاره دارد که شامل دسته‌بندی‌های خاصی از موجودات زنده می‌شود.
opisthoparian
اُپیستوپاریان به یک نوع خاص از موجودات زنده یا ساختارهایی اشاره دارد که به دلیل ویژگی‌های خاصشان شناخته می‌شوند.
opisthophagic
اُپیستوفاژیک به تغذیه یا رژیم غذایی خاصی اشاره دارد که موجودات خاصی را شامل می‌شود.
opisthoporeia
اوپیستوفره به یک مفهوم خاص در زیست‌شناسی یا علم دریا اشاره دارد که در آن به بررسی موجودات یا ساختارهای خاصی پرداخته می‌شود.
opisthorchiasis
اوپیستورشیاز به یک بیماری مربوط به عفونت ناشی از انگل‌های خاص اشاره دارد که می‌تواند تأثیرات جدی بر سلامتی داشته باشد.
opisthorchis
اوپیستورخیس، یک جنس از کرم‌های مسطح انگل که عمدتاً بر روی ماهی‌ها و دیگر حیوانات تأثیر می‌گذارد.
opisthosomal
اوپیستو سمال به ناحیه‌ای در پشت حیوانات اشاره دارد که عمدتاً در عنکبوت‌ها و حشرات وجود دارد.
opisthothelae
اوپیستو تلا به گروهی از عنکبوت‌ها اشاره دارد که به دلیل قابلیت‌های خاصشان در طبقه‌بندی قرار می‌گیرند.
opisthotic
اوپیستو تیک استخوانی در جمجمه است که در برخی از مهره‌داران وجود دارد.
opisthotonic
اوپیستو تو نیک به وضعیتی در بدن حیوانات اشاره دارد که با انقباض‌های عضلانی مشخص می‌شود.
opisthotonoid
اوپیستو تو نوید به وضعیتی اشاره دارد که با انقباض عضلات و وضعیتی غیرطبیعی همراه است.
opiumism
اپیومیسم، باور یا عمل به استفاده از تریاک و وابستگی به آن.
opiumisms
اپیومیسم‌ها، باورها یا اعمال مرتبط با استفاده از تریاک در فرهنگ‌های مختلف.
opiums
تریاک‌ها، اشکال مختلف مواد وابسته به تریاک و ترکیبات آن.
opobalsam
اوپوبالسام، رزینی با ارزش که در گذشته کاربرد داشته است.
opobalsamum
اوپوبالساموم، نوعی رزین معطر که در تمدن‌های قدیمی دارای ارزش بوده است.
opodeldoc
اوپودلدوک، دارویی سنتی که برای تسکین دردها و التهاب‌ها استفاده می‌شود.
opodidymus
اوپودیدیموس، نوعی دوقلو است که در آن دو بدن با یکدیگر متصل می‌شوند، به طور خاص در ناحیه شکم.
opodymus
اوپودیموس، موجوداتی افسانه‌ای هستند که اغلب در داستان‌های عامیانه به آن‌ها اشاره می‌شود.
oporto
اوپورتو، یک شهر در شمال پرتغال است که به خاطر شراب و زیبایی‌های معماری‌اش مشهور است.
opotherapy
اوتراپی، درمانی است که در آن از مکمل‌های استخراج شده از اندام‌ها برای درمان بیماری‌ها استفاده می‌شود.
oppian
اوپین یک شاعر رومی است که آثارش در ادبیات کلاسیک قابل مطالعه است.
oppignerate
اوتینیگرات به مفهوم اعطای حق ویژه به شخص یا گروهی بر اموال یا منابع مشخص است.
oppignorate
در حقوق، به معنای وثیقه‌گذاری یا گرو گذاشتن مال به منظور تأمین وام یا تعهدات مالی است.
oppilant
به معنای شخصی است که سر خود را پایین نگه می‌دارد و به نوعی از ارتباط اجتماعی خودداری می‌کند.
oppilate
به معنای سرکوب کامل حواس یا ادراک است.
oppilated
حالتی که در آن انسان به طور کامل حس و ادراک خود را سرکوب کند.
oppilates
عمل سرکوب احساسات یا افکار در موقعیت‌های خاص.
oppilating
عمل سرکوب کردن احساسات یا افکار که می‌تواند از اضطراب ناشی شود.
oppilation
اُپیلاسیون به تجمع یا انفصال درون بدن اشاره دارد و در شرایط پزشکی خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد.
oppilative
اوپیلاتیو به شرایط یا واکنشی اطلاق می‌شود که به تجمع یا منفصل شدن ارگان‌ها یا مواد در بدن اشاره دارد.
opplete
اوپلت به معنای تمام کردن یک عمل یا فرآیند خاص است.
oppletion
اَپلیت به معنای اتمام یا نهایی شدن یک قرارداد یا پروژه است.
oppone
مخالف بودن به معنای ایستادن در برابر یک نظر یا تصمیم است.