ormolus
اورمولوس، شخصیت اسطورهای که به خاطر دانش و حکمت خود شناخته میشود.
ormond
اورموند، نام یک شهر با بناهای تاریخی و جاذبههای فرهنگی.
ormuzine
اورموزین، مفهومی فلسفی که در متون باستانی مورد توجه قرار دارد.
orna
اورنا، نامی که به معنای نور و درخشش است.
ornamentalism
ornamentalism به معنی استفاده از تزئینات و زیباییشناسی در هنر و معماری است.
ornamentalist
ornamentalist به شخصی اطلاق میشود که در طراحی و استفاده از عناصر تزئینی متخصص است.
ornamentality
ornamentality اشاره به خاصیت زیبایی و تزئینی یک شیء یا فضا دارد.
ornamentalize
ornamentalize به معنای زیباکردن یا تزئین کردن چیزی است.
ornamentally
ornamentally به معنی به شکل تزئینی یا زیبا صحبت یا عمل کردن است.
ornamentary
ornamentary به معنی مربوط به تزئینات و زیباییها است.
ornamentations
تزیینات، عناصر یا ویژگیهایی که برای زیباتر کردن یا تأکید بر چیزی به کار میروند.
ornamenter
تزیینکننده، فردی که به تزیین و زیبا کردن اشیا میپردازد.
ornamentist
تزیینکننده، شخصی که به هنر تزیین میپردازد و ممکن است در زمینههای مختلفی فعالیت کند.
ornary
اورناری، چیزی که دارای تزیینات و جزییات زیبا و شگفتانگیز است.
ornately
به صورت تزیینی، به طور زیبا و پیچیده و با جزئیات فراوان.
ornateness
زیبایی و تزیینات، حالتی که در آن چیزی به طرز جذاب و پیچیده تزیین شده است.
ornation
تزئین، زینت و زیبایی به چیزی افزوده میشود.
ornature
زینت خاص یا ظرافتی که به چیزی داده میشود.
ornerier
بدخلقتر، به معنای تحریکپذیرتر و ناراحتتر بودن.
orneriest
بدخلقترین، به معنای ناراحتترین و زودخشمترین.
ornerily
به طور بدخلق، ناراحت یا تندخویانه.
orneriness
حالت بدخلقی و تحریکپذیری، نارضایتی نسبت به دیگران.
ornes
اورنس، نوعی ماهی کوچک و رنگارنگ که معمولاً در آبهای گرمسیری زندگی میکند.
ornify
آرایش کردن، تزئین کردن یا زیبا کردن یک فضا یا شیء.
ornis
اورنیس، به گروه یا نوع خاصی از پرندهها اشاره دارد.
orniscopy
اورنیسکپی، مطالعه آناتومی و ساختارهای پرندگان.
orniscopic
اورنیسکوپیک، مربوط به مطالعه آناتومی پرندگان.
orniscopist
اورنیسکوپیست، فردی که به مطالعه آناتومی و ساختار پرندگان میپردازد.
ornith
اورنیت، مربوط به پرندگان، معمولاً در زمینههای علمی مانند زیستشناسی پرندگان به کار میرود.
ornithes
اورنیتس، اشاره به دستهای از پرندگان، معمولاً در زمینههای علمی و تقسیمبندیها به کار میرود.
ornithic
اورنیتیک، اشاره به ویژگیها و سازگاریهای پرندگان که به آنها در زیست در انواع زیستگاهها کمک میکند.
ornithichnite
اورنیتیشنیت، به معنای ردپای پرندههای فسیل شده، معمولاً در زمینههای زمینشناسی به کار میرود.
ornithischia
اورنیتیشکیا، گروهی از دایناسورها که دارای ویژگیهای مشابه پرندگان هستند، مهم در درک تاریخ تکاملی.
ornithivorous
اورنیتیووروس، به معنای حیواناتی که عمدتاً از پرندگان تغذیه میکنند، معمولاً در زمینههای زیستشناسی به کار میرود.
ornithobiography
اورنیتوبیگرافی، زندگینامهای که به بررسی و مستند کردن زندگی پرندگان میپردازد.
ornithocephalus
موجودی که معمولاً به شکل پرنده در افسانهها و داستانهای قدیمی توصیف میشود.