معنی فارسی perturbatious

B1

اختلال‌آور، به حالتی که باعث اضطراب و نگرانی می‌شود اشاره دارد.

Causing or experiencing disturbance.

example
معنی(example):

طبیعت نگران‌کننده او باعث شد که نتواند آرامش داشته باشد.

مثال:

His perturbatious nature made it hard for him to relax.

معنی(example):

جو نگران‌کننده در اتاق قابل لمس بود.

مثال:

The perturbatious atmosphere in the room was palpable.

معنی فارسی کلمه perturbatious

: معنی perturbatious به فارسی

اختلال‌آور، به حالتی که باعث اضطراب و نگرانی می‌شود اشاره دارد.