معنی فارسی proxima
C1یک اصطلاح نجومی برای اشاره به نزدیکترین ستاره به زمین یا هر نقطه مرجع دیگر.
A term referring to the closest star to a reference point, often used in astronomy.
- NOUN
example
معنی(example):
پروکسیما قنطورس نزدیکترین ستاره به منظومه شمسی است.
مثال:
Proxima Centauri is the closest star to the solar system.
معنی(example):
نجومشناسان سیستم پروکسیما را برای سیارات فراخورشیدی احتمالی بررسی میکنند.
مثال:
Astronomers study the Proxima system for potential exoplanets.
معنی فارسی کلمه proxima
:
یک اصطلاح نجومی برای اشاره به نزدیکترین ستاره به زمین یا هر نقطه مرجع دیگر.