معنی فارسی proximad

B1

نزدیک به یکدیگر، به معنای فاصله کم بین دو مکان یا چیز.

Close to one another, indicating a small distance between two places or things.

example
معنی(example):

این دو شهر به یکدیگر نزدیک هستند و سفر را آسان می‌کنند.

مثال:

The two cities are proximad to each other, making travel easy.

معنی(example):

ما هتلی پیدا کردیم که به مرکز کنوانسیون نزدیک است.

مثال:

We found a hotel that is proximad to the convention center.

معنی فارسی کلمه proximad

: معنی proximad به فارسی

نزدیک به یکدیگر، به معنای فاصله کم بین دو مکان یا چیز.