معنی فارسی reconvoke

B2

دوباره احضار کردن یا برگزار کردن جلسه.

To summon or call again.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند جلسه را برای هفته آینده دوباره برگزار کنند.

مثال:

They decided to reconvoke the meeting for next week.

معنی(example):

لازم است که مجمع دوباره فراخوانی شود تا به مسائل جدید رسیدگی شود.

مثال:

It is necessary to reconvoke the assembly to address the new issues.

معنی فارسی کلمه reconvoke

: معنی reconvoke به فارسی

دوباره احضار کردن یا برگزار کردن جلسه.