معنی فارسی recook
B1دوباره پختن غذایی که به اندازه کافی پخته نشده است.
To cook something again, especially if it was not fully cooked.
- VERB
example
معنی(example):
میتوانید مرغ را دوباره بپزید اگر کاملاً پخته نیست.
مثال:
You can recook the chicken if it's not fully done.
معنی(example):
من مجبور شدم ماکارونی را دوباره بپزم چون کمپخته بود.
مثال:
I had to recook the pasta because it was undercooked.
معنی فارسی کلمه recook
:
دوباره پختن غذایی که به اندازه کافی پخته نشده است.