معنی فارسی scootch
A2حرکت به آرامی یا به آرامی به سمت دیگر برای ایجاد فضا.
To move a short distance, especially so that the space can be shared or to make something fit.
- verb
verb
معنی(verb):
To shift, move aside, or scoot over.
معنی(verb):
To crouch.
example
معنی(example):
آیا میتوانی یک کمی نزدیکتر جا به جا شوی تا بتوانم تو را بشنوم؟
مثال:
Can you scootch a little closer so I can hear you?
معنی(example):
آنها بر روی نیمکت جا به جا شدند تا همه جا بگیرند.
مثال:
They scootched on the bench to fit everyone.
معنی فارسی کلمه scootch
:
حرکت به آرامی یا به آرامی به سمت دیگر برای ایجاد فضا.