معنی فارسی scootches
B1عمل حرکت به آرامی یا به آرامی برای فاصله گرفتن از چیزی.
A form of scootch, indicating a slight movement or shift.
- verb
verb
معنی(verb):
To shift, move aside, or scoot over.
معنی(verb):
To crouch.
example
معنی(example):
او هنگامی که احساس ناراحتی میکند، به عقب در صندلیاش جا به جا میشود.
مثال:
He scootches back in his chair when he's uncomfortable.
معنی(example):
گربه وقتی یک سگ را میبیند، جا به جا میشود.
مثال:
The cat scootches away when it sees a dog.
معنی فارسی کلمه scootches
:
عمل حرکت به آرامی یا به آرامی برای فاصله گرفتن از چیزی.