معنی فارسی separatical

B2

مرتبط با جدایی یا جدانشانی، در معنای مشاهده یا رویکرد جداگانه.

Pertaining to or characteristic of separation or distinction.

example
معنی(example):

رویکرد جدانشانه در این مطالعه، دیدگاه‌های فردی را برجسته کرد.

مثال:

The separatical approach in the study highlighted individual perspectives.

معنی(example):

آنها در مورد این موضوع، موضع جدانشانه‌ای اتخاذ کردند و بر باورهای شخصی تمرکز کردند.

مثال:

They took a separatical stance on the issue, focusing on personal beliefs.

معنی فارسی کلمه separatical

: معنی separatical به فارسی

مرتبط با جدایی یا جدانشانی، در معنای مشاهده یا رویکرد جداگانه.