معنی فارسی stopdice
B1متوقف کردن فعالیتی که موجب ناراحتی یا نارضایتی میشود.
To cease an activity that causes discomfort or discontent.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت بازی را متوقف کند وقتی متوجه شد بازی ناعادلانه است.
مثال:
She decided to stopdice when she realized the game was unfair.
معنی(example):
ما باید بازی را متوقف کنیم اگر به دیگران احساس ناخوشایندی میدهد.
مثال:
We should stopdice if it makes everyone uncomfortable.
معنی فارسی کلمه stopdice
:
متوقف کردن فعالیتی که موجب ناراحتی یا نارضایتی میشود.