معنی فارسی sunshines

A2

نور خورشید، پرتوهای نورانی که از آفتاب بیرون می‌آید و باعث روشنایی و گرما می‌شود.

The rays of sunlight that illuminate and warm the earth.

example
معنی(example):

نورهای خورشید باعث شکوفایی گل‌ها شدند.

مثال:

The sunshines made the flowers bloom.

معنی(example):

در روزهای آفتابی، نورهای خورشید کل باغ را روشن می‌کنند.

مثال:

On sunny days, the sunshines brighten the entire garden.

معنی فارسی کلمه sunshines

: معنی sunshines به فارسی

نور خورشید، پرتوهای نورانی که از آفتاب بیرون می‌آید و باعث روشنایی و گرما می‌شود.