معنی فارسی tableclothwise

B1

در رابطه با نحوه استفاده یا انتخاب رومیزی‌ها.

In terms of or relating to tablecloths.

example
معنی(example):

از نظر رومیزی، بهتر است طرحی را انتخاب کنید که با ظرف هماهنگ باشد.

مثال:

Tableclothwise, it's best to choose a pattern that complements the dish.

معنی(example):

او به مناسبت‌های مختلف، رومیزی‌ها را تزئین می‌کند.

مثال:

She decorates tableclothwise for every holiday.

معنی فارسی کلمه tableclothwise

: معنی tableclothwise به فارسی

در رابطه با نحوه استفاده یا انتخاب رومیزی‌ها.