معنی فارسی tentable

B1

توانایی یا قابلیت چادر شدن.

Having the ability to be shaped into a tent.

example
معنی(example):

این پارچه قابلیت چادر شدن دارد و برای سفرهای کمپینگ مناسب است.

مثال:

This fabric is tentable, perfect for camping trips.

معنی(example):

او یک سازه چادر شدنی برای جشنواره طراحی کرد.

مثال:

He designed a tentable structure for the festival.

معنی فارسی کلمه tentable

: معنی tentable به فارسی

توانایی یا قابلیت چادر شدن.