overmixes
فعل سوم شخص حال، اشاره به عادتی که در آن فرد بیش از حد مواد را مخلوط می‌کند.
overmixing
مخلوط کردن بیش از حد، به معنای مخلوط کردن مواد به گونه‌ای که غلظت یا بافت دلخواه به دست نیاید، معمولاً در پخت و پز استفاده می‌شود.
overmobilize
بیش از حد بهره‌برداری از منابع یا نیروی انسانی برای یک کار خاص یا پروژه.
overmobilized
به معنای استفاده بیش از حد و فشار به منابع یا افراد به گونه‌ای که منجر به فرسودگی یا عدم کارایی شود.
overmobilizing
عمل استفاده بیش از حد از منابع انسانی یا مادی برای انجام یک وظیفه.
overmoccasin
به معنای سبک یا طراحی که به طور ویژه‌ای به جزئیات و راحتی توجه دارد، معمولاً در کفش‌ها.
overmodernization
به معنای فرآیند مدرن‌سازی که می‌تواند با به خطر انداختن ویژگی‌های سنتی و فرهنگی منجر به از بین رفتن هویت تاریخی شود.
overmodernize
بیش از حد مدرن کردن، فرایند تبدیل چیزی به یک شکل مدرن‌تر که ممکن است مزایای قبلی آن را از بین ببرد.
overmodernized
بیش از حد مدرن شده، حالتی که در آن یک مکان یا چیز به طور افراطی به روز شده و ویژگی‌های سنتی خود را از دست داده است.
overmodernizing
بیش از حد مدرن کردن، فرآیند تبدیل مداوم یک مکان یا سیستم به شکل مدرن‌تر به نحوی که خطر تغییر هویت را به همراه داشته باشد.
overmodesty
خودداری بیش از حد، حالتی که در آن فرد به طور غیرمناسبی از پذیرش یا ابراز تمجید و توجه خودداری می‌کند.
overmodestly
به طور بیش از حد متواضعانه، حالتی که فرد به بدبینی و عدم اطمینان نسبت به خود می‌انجامد.
overmodify
بیش از حد تغییر دادن، به معنای ویرایش یا تغییر چیزی به طور افراطی که ممکن است اصل آن را آسیب بزند.
overmodification
اصلاح بیش از حد به تغییرات یا تعدیلاتی اشاره دارد که به صورت اضافی یا غیرضروری انجام می‌شود و باعث ابهام یا مشکلات در فهم متن می‌گردد.
overmodified
اصلاح‌شده زیاد به حالتی اشاره دارد که یک مورد به اسم یا مفهوم خاص تحت تغییرات اضافی و غیرطبیعی قرار گرفته است.
overmodifies
بیش از حد اصلاح کردن، به معنای انجام تغییراتی زیاد در یک شیء یا مفهوم است که می‌تواند باعث پیچیدگی یا از دست رفتن دیدگاه اصلی شود.
overmodifying
بیش از حد اصلاح کردن به روند انجام تغییرات اضافی در یک شیء یا مفهوم اشاره دارد که می‌تواند به از دست رفتن اصالت و ویژگی‌های اصلی آن منجر شود.
overmodulation
مدولاسیون بیش از حد به تغییرات یا تحولات غیرطبیعی در یک سیستم اشاره دارد که می‌تواند به کیفیت آن آسیب برساند.
overmoist
بیش از حد مرطوب به حالتی اشاره دارد که رطوبت در یک جسم یا محل به طور غیر طبیعی بالا است.
overmoisten
بیش از حد مرطوب کردن، به معنای اضافه کردن رطوبت به چیزی به میزان بیشتر از مقدار مناسب است.
overmoisture
رطوبت بیش از حد، به مقدار زیادی رطوبت در یک محیط یا شیء اشاره دارد.
overmonopolize
بیش از حد انحصار کردن، به معنای کنترل کامل یک بازار یا منبع خاص توسط یک گروه یا فرد است.
overmonopolized
بیش از حد انحصار شده، به حالتی گفته می‌شود که یک بازار یا صنعت تحت کنترل بیش از حد یک ذینفع واحد قرار گیرد.
overmonopolizing
در حال بیش از حد انحصار کردن، به معنای عملی که موجب کنترل و تسلط بیش از حد بر یک بازار یا منابع می‌شود.
overmoral
بیش از حد اخلاقی، به معنای داشتن اصول اخلاقی بسیار سختگیرانه و انتقادی در نظر افراد دیگر است.
overmoralistic
بیش از حد اخلاق‌گرا، اشاره به فرد یا دیدگاهی دارد که به شدت بر اصول اخلاقی تأکید می‌کند و ممکن است باعث محدودیت آزادی بیان شود.
overmoralize
بیش از حد اخلاقی‌سازی، به این معناست که فردی یک موضوع یا موقعیت را به گونه‌ای تجزیه و تحلیل کند که تنها از زاویهٔ اخلاقی به آن نگاه کند.
overmoralized
بیش از حد اخلاقی شده، به معنای اینکه موضوع یا روایت به گونه‌ای ارائه شده که ویژگی‌های انسانی و نقص‌ها نادیده گرفته شده‌اند.
overmoralizing
بیش از حد اخلاقی کردن، به معنای تمایل به ارائه یا تفسیر مسائل به‌ویژه بر اساس معیارهای اخلاقی می‌باشد.
overmoralizingly
به روشی که فرد به طور غیرمنصفانه‌ای دیدگاه‌های اخلاقی خود را نمایان می‌کند.
overmorally
به نحوی که فرد به شدت بر جنبه‌های اخلاقی تأکید می‌کند و جنبه‌های دیگر را نادیده می‌گیرد.
overmore
overmore به معنای بیشتر از حد معمول یا به میزان بیشتری است.
overmortgage
Overmortgage به معنای رهن گذاری بیش از حد مجاز یک ملک است.
overmortgaged
Overmortgaged به معنای رهن گذاردن بیش از حد مجاز است.
overmortgaging
Overmortgaging به معنای بیش از حد رهن گذاشتن یک ملک است.
overmoss
Overmoss به معنای پوشاندن بیش از حد با خزه است.
overmost
Overmost به معنای بالاترین یا در بالاترین نقطه است.
overmotor
موتوری که بیشتر از حد نیاز توان تولید می‌کند و می‌تواند به سطح کارایی ناپایدار منجر شود.
overmount
به کار بردن یک ساختار یا لایه اضافی بالای جسمی برای تقویت یا پشتیبانی بیشتر.
overmounts
اجزاء یا ساختارهایی که به عنوان پشتیبان بالای دیگر اجزاء قرار می‌گیرند.