pindarically
به سبکی مربوط به پندار، به ویژه در شعر، اشاره به پیچیدگی و تزیین ادبی دارد.
pindarism
سبکی ادبی که با الگوهای ورزشی و ساختارهای بلندپایه به بیان تجارب انسانی میپردازد.
pindarist
شاعری که تحت تأثیر پندار و سبک او مینویسد و ارزشهای ادبی او را دنبال میکند.
pindarize
تبدیل یک متن عادی به سبکی پنداری و متعالی.
pindarus
شاعر معروف یونانی که در قرن پنجم قبل از میلاد زندگی میکرد و به خاطر شعرهایش در مدح قهرمانان مشهور است.
pinder
شخصی که اسبها را در مزرعه مراقبت و نگهداری میکند.
pinders
پیندرها، گروهی از افراد که به تفریح و سرگرمی میپردازند.
pindy
پیندی، حالتی از ناراحتی و بیحوصلگی.
pindling
پینلدینگ، هر گونه کوچک و بیهدف گشت و گذار.
pinealism
پینهآلیسم، مجموعهای از اعتقادات در مورد غده پینهآل.
pinealoma
پینهآلوما، توموری نادر که در غده پینهآل واقع در مغز شکل میگیرد و میتواند بر خواب و هورمونها تأثیر بگذارد.
pinebank
پینهبانک، منطقهای طبیعی و زیبا که معمولاً به عنوان نقطهای جذاب برای بازدید کنندگان شناخته میشود.
pinedrops
پینهقطرهها، گیاهانی که به طور معمول در زیستگاههای جنگلی رشد کرده و از ویژگیهای خاصی برخوردارند.
pineland
پینهلند، منطقهای با پوشش درختان کاج که معمولاً زیستگاهی برای تنوع بالای حیات وحش است.
pinelike
شبیه به کاج، به خصوص در مورد گیاهان و درختان که ویژگیهای فیزیکی خاص دارند.
pinenes
پیننها، ترکیباتی معطر که عمدتاً از درختان کاج با هدف استفادههای صنعتی و طبیعی استخراج میشوند.
pinery
پینری، منطقه یا مکان پر از درختان کاج.
pineries
پینریها، جمع کلمه پینری که به مناطق پر از درختان کاج اشاره دارد.
pineweed
علف کاج، گیاهی که در مناطق جنگلی و نزدیک درختان کاج رشد میکند.
pinfall
پینفال به تعداد پینهای سقوط کرده در یک بازی بولینگ اشاره دارد.
pinfeathered
پنفیتر به جانورانی اشاره دارد که در حال شکلگیری پرها هستند.
pinfeatherer
پنفیترر به فردی اشاره دارد که در امور مربوط به پرهای پرندگان تخصص دارد.
pinfeathery
پرمانند، به معنای داشتن بافتی شبیه به پر، معمولاً در توصیف ویژگیهای منحصر به فرد یک موجود یا شیء استفاده میشود.
pinfire
پینفایر، نوعی مکانیزم در سلاحهای آتشزا که با استفاده از یک پین برای ایجاد جرقه کار میکند.
pinfish
ماهی پینفش، نوعی ماهی که معمولاً به عنوان طعمه در ماهیگیری استفاده میشود و در آبهای گرم یافت میشود.
pinfishes
ماهیهای پینفش، جمع چند عدد از ماهیهای پینفش که به طور معمول در آبهای گرم دیده میشوند.
pinge
پینج، صدای نازک و تیز که معمولاً در اثر برخورد اجسام سخت به وجود میآید.
pingle
آویزان کردن یا قرار دادن لباسها برای خشک شدن، به طور خاص در اشاره به خشک کردن آنها.
pingler
پینگِلِر، ابزاری برای ارسال سیگنال به یک سرور یا دستگاه دیگر برای بررسی وضعیت.
pingrass
پینگراس، نوعی گیاه است که در مناطق مرطوب رشد میکند و محیط زیست مناسبی برای موجودات ایجاد میکند.
pingrasses
پینگراسها، انواع مختلف گیاه پینگراس که در محیطهای مرطوب میرویند و به حفظ خاک کمک میکنند.
pingster
پینگاستر، فردی که به ارسال و دریافت پیامهای پینگ و تحلیل آنها میپردازد.
pingue
پینگوه، نوعی بیماری چشمی است که معمولاً در اثر تغییرات سنی ایجاد میشود.
pinguecula
پینگوکول، تودهای غیرسرطانی در لبه قرنیه که غالباً به دلیل تابش UV ایجاد میشود.
pinguedinous
پینگودینوس به معنی چاق و گرد، به خصوص در ارتباط با چیزی که چربی یا غلظت بالایی دارد.
pinguefy
پینگوفای کردن به معنای اضافه کردن چربی یا غلظت به چیزی است.
pinguescence
پینگوسنس به معنای حالت چربی یا ضخامت در یک ماده است.