pithoigia
پیتوییجا، اصطلاحی کمتر شناخته شده در گفتگو در مورد زیست‌شناسی‌های تاریخی.
pithole
پیت هول به حفره‌های موجود در اندام‌های گیاهی اشاره دارد که می‌تواند در نقل و انتقال مواد موثر باشد.
pythonic
پایتونیک، به معنای استفاده از الگوها و روش‌های خوب برنامه‌نویسی در زبان پایتون است.
pythonical
پایتونیکال، به معناي ویژگی های کدنویسی مطابق با زبان برنامه‌نویسی پایتون است.
pythonid
پایتونید، خانواده‌ای از مارهای بزرگ و غیر سمی هستند.
pythonidae
پایتونیده، خانواده‌ای از مارها که شامل مارهای بزرگ و غیر سمی است.
pythoniform
پایتون‌فرم به شکل و ویژگی‌های مشابه با پایتون‌ها اشاره دارد.
pythoninae
پایتونینه، زیرخانواده‌ای از خانواده پایتون بوده که شامل گونه‌های خاصی از آنان می‌باشد.
pythonine
پایتونین، صفتی برای توصیف هر چیزی که به خانواده مارهای پایتون تعلق دارد.
pythonism
پایتونیسم، یک فلسفه یا تکنیک خاص مرتبط با پرورش و مدیریت گیاهان.
pythonissa
پایتونیسا، عناصری از خصوصیات پایتون‌ها را توصیف می‌کند که در پرورش موجودات خانگی یا غیر خانگی دیده می‌شود.
pythonist
پایتونیست، فردی است که در مطالعه و پرورش مارهای پایتون تخصص دارد.
pythonize
پایتونی کردن، به معنی استفاده از گیاهان یا عناصر خاصی است که به گوشه‌ای از ویژگی‌های پایتون‌ها مرتبط هستند.
pythonoid
پایتونید، واژه‌ای است که به جنبه‌های مشابه یا مرتبط با مارهای پایتون اشاره دارد.
pythonomorph
پیثونومورف، نوعی خزنده شبیه به مار که در گذشته وجود داشته است.
pythonomorpha
پیثونومورفا، یک کلاد از خزندگان که شامل مارها می‌باشد.
pythonomorphic
پیثونومورفیک، مربوط به خصوصیات یا ویژگی‌های خزندگان شبیه به مار.
pythonomorphous
پیثونومورفوس، توصیف‌کننده موجوداتی که شبیه خزندگان مار هستند.
pithsome
پیت‌دار، چیزی که مغزدار و لذت‌بخش باشد.
pithwork
کار پیت، به کارهایی اشاره دارد که بر روی مغز و کیفیت اصلی تمرکز دارد.
pitiability
پستی، وضعیتی که در آن فرد دلسوزی و ترحمی نسبت به او احساس می‌شود.
pitiableness
کیفیت پست یا تاسف‌آور بودن.
pitiably
به طور تاسف‌آور یا دلخراش.
pitiedly
به شیوه‌ای که در آن دلسوزی احساس می‌شود.
pitiedness
حالت یا کیفیت دلسوزی یا ترحم.
pitier
کسی که دلسوزی و ترحم می‌کند.
pitiers
پیتیئر به افرادی اشاره دارد که به خاطر شرایط خود یا دیگران احساس غم و تاسف می‌کنند.
pitifuller
پیتیفولر به توصیف چیزی اشاره دارد که بیشتر از معمول سبب حس همدردی یا دلسوزی می‌شود.
pitifullest
پیتیفولست به نقطه اوج احساس همدردی یا دلسوزی اشاره دارد.
pitifulness
پیتیفولنس به حالتی گفته می‌شود که در آن باعث احساس همدردی شده یا شرایط غمناکی را توصیف می‌کند.
pityingly
پیتیگلی به شیوه‌ای اشاره دارد که نشان می‌دهد کسی احساس دلسوزی برای دیگران می‌کند.
pitikins
پیتی‌کین به اشیاء کوچک یا جزئیات دلپذیری اشاره دارد که معمولاً مربوط به خاطرات شخصی هستند.
pitilessly
به معنای بی‌رحمانه و بدون احساس ترحم به دیگران، به ویژه در شرایط سخت.
pitilessness
وضعیتی که در آن احساس ترحم وجود ندارد و یا قساوت وجود دارد.
pitylus
یک اصطلاح در گیاه‌شناسی که به ساختار خاصی اشاره دارد.
pityocampa
نوعی پروانه که به خاطر ویژگی‌های خاصش شناخته می‌شود.
pityocampe
پروانه‌ای که معمولاً در محیط‌های جنگلی وجود دارد.
pityproof
برخی مواد یا محصولات که در برابر آسیب و لکه‌ها بسیار مقاوم هستند.
pityriasic
پیتیریازیس، یک اختلال پوستی که باعث ایجاد پوسته‌های فلسی و خشکی در سطح پوست می‌شود.
pityrogramma
پیتیرگاما، یک جنس از سرخس‌ها که در زیست‌شناسی به آن اشاره می‌شود.