plicatolobate
پلیکاتولوبات به توصیف الگوهای منحنی و مواج میپردازد که در طبیعت به وفور یافت میشوند.
plicatopapillose
پلیکاتوالاپیروز به وضعیتی اشاره دارد که در آن بافتی برجسته و نازک در سطوح مشاهده میشود.
plicator
پلیکاتور به ابزاری اشاره دارد که برای خمکردن و شکلدادن به مواد استفاده میشود.
plicatoundulate
پلیکاتوندولاته به وضعیتی اشاره دارد که در آن اشکال برآمده و تو رفته به وضوح قابل مشاهده هستند.
plicatulate
پلیکاتوله به معنای چیندار یا تاشده است، به ویژه در مورد ساختار گیاهان.
plicature
پلیکاتور به معنی چیندار شدن یا ساختار چیندار در گیاهان اشاره دارد.
plicidentine
پلیکیدنتین به معنی بافت دندانی چیندار در دندانهاست.
pliciferous
پلیکایفر به معنای تولید کننده یا دارای برگهای چیندار است.
pliciform
پلیکفرم به معنای شکل چیندار یا تا خورده است.
plier
انبردست ابزاری دستی برای گرفتن و نگهداری اشیاء بهویژه سیمها است.
plyer
پلیئر به فردی گفته میشود که در یک هنر یا مهارت خاص فعالیت دارد و آن را به خوبی انجام میدهد.
plyers
پلییرها ابزاری هستند که برای گرفتن یا بازرسی اشیاء به کار میروند و معمولاً در کارهای تعمیراتی و دستی استفاده میشوند.
plygain
پلیگین به معنای تلاش مجدد برای بهبود یا تحت تأثیر قرار دادن چیزی است.
plighter
پلیتر به شخصی اطلاق میشود که مواد مختلف را برای کار با آنها آماده و تنظیم میکند.
plighters
پلیترها به افرادی گفته میشود که تجهیزات یا مواد را برای کار خاصی آماده میکنند و میتوانند در صنایع مختلف کار کنند.
plyingly
پلیینگی به معنای به طرز شفاف و تأثیرگذار صحبت کردن یا عمل کردن است.
plim
پلیم، ایجاد انقباض یا تغییر اندازه در جنس و مواد زمانی که در معرض آب قرار میگیرد.
plimmed
پلیم شده، حالتی از مواد که به دلیل رطوبت ورم کرده و تغییر شکل داده است.
plimming
پلیم کردن، فرایند رشد اندازه یا شکل مواد به ویژه در برابر رطوبت.
plymouth
پلیموت، نام یک شهر ساحلی در انگلستان با تاریخ فرهنگی غنی.
plymouthism
پلیموتیسم، مجموعه ویژگیها و فرهنگهای خاص مرتبط با شهر پلیموت.
plymouthist
پلیموتیست، شخصی که به فرهنگ و تاریخ پلیموت وابسته است.
plymouthite
پلیموثی به شخصی اطلاق میشود که اهل شهر پلیموث در انگلستان است.
plymouths
پلیموثها به نوعی خودرو اشاره دارند که در آمریکا طراحی و تولید شد.
plimsol
خطی بر روی بدنه کشتی که سطح آب را مشخص میکند.
plimsols
نوعی کفش ورزشی سبک که معمولاً برای فعالیتهای ورزشی استفاده میشود.
pliny
پلینی به افرادی اطلاق میشود که با نام پلینی بزرگ خاص یا پلینی جوان شناخته میشوند، از نویسندگان و دانشمندان رومی در دوران باستان.
plinyism
پلینیسم به نظریات و تاثیرات مرتبط با آثار پلینی اطلاق میشود.
plinker
پینکر، یک نوع وسیله یا اسباب بازی که برای شلیک گلولههای کوچک طراحی شده و معمولاً برای تمرین نشانهروی استفاده میشود.
plinkers
پینکرها، جمع واژه پینکر، اشاره به انواع مختلف این وسیله یا اسباب بازی دارند که معمولاً برای سرگرمی و تمرین استفاده میشوند.
plynlymmon
پیلنلیمون، یک واژه نادر که به یک نوع شی باستانی یا موجود عجیب اشاره دارد.
plinther
پایِه، ساختاری که برای نگهداشتن مجسمهها یا اشیاء هنری استفاده میشود و معمولاً آنها را از زمین بلندتر میکند.
plinthiform
پلینتی فرم، به شکل یا ساختاری که شبیه به پایِه است و به آن ثبات میبخشد اشاره دارد.
plinthless
بدون پایِه، به طراحی یا شکلی اشاره دارد که دارای پایِه نیست و معمولاً به ایجاد ظاهری خاص کمک میکند.
plinthlike
شبیه پایه یا زیرساز، توصیف اشیاء یا ساختارهایی که به شکلی محکم و پایدار قرار دارند.
pliofilm
نوعی فیلم پلاستیکی که برای پوشاندن و نگهداری مواد غذایی استفاده میشود.
pliohippus
جنس منقرض شدهای از اسبها که در دورهای خاص از تاریخ زمین شناسی وجود داشته است.
pliopithecus
یک جنس منقرض شده از موجودات شبیه به میمون که به اجداد انسان مربوط میشود.
pliosaurian
گروهی از موجودات دریایی بزرگ و گوشتخوار که در دورههای گذشته در اقیانوسها زندگی میکردند.
pliosauridae
خانوادهای از خزندگان دریایی که شامل انواع بزرگ و گوشتخوار بوده و در دورانهای مختلف زندگی میکردند.