preacquaint
آشنا کردن پیشین، آشنا ساختن کسی با شخص یا موضوع قبل از وقوع یک رویداد.
preacquaintance
آشنایی پیشین، شناخت یا آشنایی با چیزی قبل از زمان فعلی.
preacquire
پیش خریداری، به دست آوردن چیزی پیش از موعد یا قبل از شرایط خاص.
preacquired
پیش‌خریداری شده به معنای این است که چیزی قبل از زمان مقرر یا قبل از نیاز خریداری شده است.
preacquiring
عمل پیش‌خرید، به معنای خرید یا بدست آوردن چیزی قبل از نیاز به آن.
preacquisition
پیش‌خرید به معنای مرحله‌ای است که قبل از خرید یا تصاحب یک دارایی یا شرکت انجام می‌شود.
preacquisitive
واژه پیش‌خریداری به معنای تمایل به خرید یا به‌دست آوردن چیزی قبل از آنکه نیاز باشد.
preacquisitively
به معنای عمل یا تمایل به خرید یا به‌دست آوردن چیزی قبل از نیاز به آن.
preacquisitiveness
پیش‌خریداری به معنای تمایل و میل به خرید یا جمع‌آوری دارایی‌ها و منابع قبل از نیاز به آنهاست.
preacquit
پیش از اتهام تبرئه کردن، به معنای رهایی فرد از اتهام قبل از آغاز روند قانونی است.
preacquittal
عمل یا فرآیند تبرئه یک متهم پیش از آغاز محاکمه.
preacquitted
به طور پیشین از اتهام تبرئه شده، تنها به فرد اطلاق می‌شود.
preacquitting
عمل تبرئه کردن یک متهم پیش از آغاز محاکمه.
preact
عمل پیش از اقدام، به معنای آماده‌سازی یا برنامه‌ریزی است.
preacted
عملی که پیش از یک واقعه یا واقعه‌ای انجام شده است.
preacting
پیش‌عمل به معنای اقدام کردن پیش از وقوع یک رویداد یا وضعیت به منظور آماده‌سازی برای آن است.
preaction
پیش‌عمل به معنای اقدام یا کار مقدماتی که لازم است پیش از انجام یک کار اصلی انجام شود.
preactive
پیش‌فعال به معنای اقدام کردن قبل از وقوع یک مشکل یا وضعیت.
preactively
به‌طور پیش‌فعال به معنای انجام اقداماتی به صورت پیشگیرانه برای مواجهه با مشکلات.
preactiveness
پیش‌فعالی به معنای ویژگی یا حالت اقدام پیشگیرانه قبل از وقوع یک وضعیت.
preactivity
پیش‌فعالیت به معنای فعالیت یا اقداماتی که پیش از وقوع یک وضعیت یا رویداد صورت می‌گیرد.
preacts
پیش‌عمل، عمل کردن یا اقدام کردن پیش از وقوع یک رویداد یا تغییر.
preacute
پیش‌حاد، حالتی که در حال حاضر در حال به وجود آمدن است، اما هنوز به اوج خود نرسیده.
preacutely
به‌طور پیش‌حاد، به روشی که نشان‌دهنده آگاهی یا حساسیت پیش از وقوع یک اتفاق باشد.
preacuteness
پیش‌حاد بودن، وضعیت یا احساسی که به حدی نزدیک به آستانه بحرانی است.
preadamic
پیش‌داده‌امیک، روندها یا اقداماتی که قبل از وقوع یک پاندمی اجرا می‌شوند.
preadamite
پیش‌آدمی، مربوط به زمان یا دوره‌ای که قبل از انسان اولیه وجود داشته است.
preadamitic
پیش‌ادمیتیک، مربوط به نظریات قبل از ظهور انسان مدرن در تاریخ تکامل.
preadamitical
پیش‌ادمیتیک، مربوط به نظریات و ایده‌های قبل از ظهور انسان مدرن.
preadamitism
پیش‌ادمیتیزم، نظریه‌ای که به بررسی رفتارها و شرایط پیش از ظهور انسان‌های مدرن می‌پردازد.
preadaptable
پیش‌سازگار، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به موجودات زنده اجازه می‌دهد تا خود را به تغییرات محیطی سازگار کنند.
preadaptive
پیش‌سازگار، به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به سازگاری موجودات با محیط‌های جدید کمک می‌کند.
preaddition
پیش‌افزودن، به عمل یا فرایند اضافه کردن مقادیر قبل از انجام محاسبات اصلی اشاره دارد.
preadditional
پیش‌افزوده به معنای اطلاعات یا جزئیاتی است که قبل از یک رویداد یا متن اصلی ارائه می‌شود و به فهم بهتر آن کمک می‌کند.
preaddress
پیش‌آدرس به معنای مشخص کردن آدرس مربوط به یک محموله یا دعوت‌نامه قبل از ارسال آن است.
preadequacy
پیشاکافی به معنای کافی بودن چیزی قبل از زمان نیاز به آن است.
preadequate
پیشاکافی به معنای کافی بودن یک راه حل یا اقدام قبل از بروز یک مشکل است.
preadequately
پیشاکافی به معنای انجام کارها به طور کافی قبل از زمان مقرر است.
preadequateness
کافی بودن پیشاپیش به معنای وضعیت کافی بودن یا مناسب بودن چیزی قبل از وقوع یک رویداد است.
preadhere
پیش چسباندن، به عمل بچسباندن یک شیء به یک شیء دیگر پیش از یک واکنش یا فرآیند خاص اشاره دارد.