prestabilism
مفهوم فلسفی که به هماهنگی از پیش تعیین‌شده اشاره دارد.
prestability
پایداری پیشین به معنی توانایی یک ماده یا سیستم برای حفظ وضعیت یا شکل اولیه‌اش در برابر نیروها یا فشارها است.
prestable
پیش‌ساز به چیزی اطلاق می‌شود که قابلیت ایجاد ثبات یا استحکام را قبل از وقوع فرآیندهای دیگر داشته باشد.
prestamp
پیش‌مهر به عمل مهر زدن یا علامت‌گذاری چیزی قبل از مراحل نهایی اشاره دارد.
prestamped
پیش‌مهر شده به معنای آن است که مهر یا علامتی از قبل بر روی چیزی گذاشته شده است.
prestamping
پیش‌مهر زنی به عمل مهر زدن یا علامت‌گذاری قبل از انجام مراحل نهایی اشاره دارد.
prestamps
پیش‌مهرها به علامت‌ها یا مهرهایی اشاره دارد که پیش از استفاده بر روی اشیاء مختلف قرار داده شده‌اند.
prestandard
پیش‌استاندارد به مدلی اشاره دارد که قبل از اینکه یک استاندارد کامل و رسمی ایجاد شود، به منظور آزمایش یا ارزیابی استفاده می‌شود.
prestandardization
پیش‌استانداردسازی به فرایند تنظیم کارهای اولیه قبل از تدوین یک استاندارد رسمی اشاره دارد.
prestandardize
پیش‌استاندارد کردن به معنای ایجاد یک چارچوب یا معیار اولیه برای اشیاء یا داده‌ها قبل از تولید نهایی است.
prestandardized
پیش‌استاندارد شده به اشیاء یا فرآیندهایی اشاره دارد که قبل از استفاده یا تولید نهایی، معیارها و استانداردهایی برای آنها تعیین شده است.
prestandardizing
پیش‌استانداردسازی به فرایند ایجاد معیارها و استانداردهایی برای اشیاء قبل از تکمیل نهایی اشاره دارد.
prestant
پیشتاز به فردی اطلاق می‌شود که در زمینه‌ای خاص دارای ابتکار عمل و نوآوری است.
prestate
بیان مقدماتی یا توضیح پیشگیرانه در مورد یک موضوع قبل از شروع بحث یا عمل.
prestated
بیان یا تبیین چیزی به‌طور قبلی و قبل از وقوع یک عمل یا رویداد.
prestating
عمل بیان یا توضیح موضوعی به‌طور قبلی.
prestation
عمل یا فرایند ارائه یا عرضه خدمات یا کالا.
prestatistical
مربوط به تجزیه و تحلیل یا اطلاعات آماری قبل از جمع‌بندی نهایی.
presteam
عمل بخارپز کردن غذا قبل از مرحله نهایی پخت.
presteel
پیش‌آلیاژ، فرآیند آماده‌سازی مواد قبل از استفاده آن‌ها در ساخت و ساز.
prester
پریستر، شخصی که در جوامع قدیمی به هدایت معنوی و تصمیم‌گیری می‌پرداخت.
presternal
پری‌استرنال، اشاره به ناحیه‌ای که در جلوی استخوان جناغ قرار دارد.
presternum
پری‌استرنوم، استخوانی در قفسه سینه که نقشی حیاتی در ساختار دارد.
presters
پریسترها، جمع کلمه پریستر، افرادی که در جامعه‌های قدیمی به عنوان رهبران مذهبی عمل می‌کردند.
prestezza
پریستزا، واژه‌ای که به کیفیت و مهارت برتری اشاره دارد.
prestidigital
پریستیدجیتال به فنون شعبده‌بازی و تردستی اطلاق می‌شود که امکان ایجاد توهمات بصری سریع و ریزبینانه را فراهم می‌آورد.
prestidigitate
پریستیدجیت نامیده می‌شود به انجام تردستی‌ها و حقه‌های بصری به سرعت و با مهارت.
prestidigitator
شعبده‌باز به کسی گفته می‌شود که مهارت‌های تردستی و هنرنمایی را در اجراهای خود به کار می‌برد.
prestidigitatory
پریستیدجیتاتوری به فعالیت‌ها و مهارت‌های مرتبط با تردستی اشاره دارد.
prestidigitatorial
پریستیدجیتاتوریل به سبک و شیوه‌های هنری در تردستی اشاره دارد.
prestidigitators
شعبده‌بازها به گروهی از افرادی اطلاق می‌شود که در فنون تردستی و شعبده بازی مهارت دارند.
prestigeful
prestigeful به معنای دارای اعتبار یا مقام بالا است.
prestiges
prestiges به معنای اعتبار و مقام یا برخورداری از احترام و شناخت است.
prestigiate
prestigiate به معنای تلاش برای داشتن اعتبار یا مقام در یک گروه اجتماعی است.
prestigiation
prestigiation به معنای فرآیند افزایش اعتبار یا مقام است.
prestigiator
prestigiator به معنای فردی است که اعتبار یا احترام به دست می‌آورد و دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
prestigiously
prestigiously به معنای به طور محترم یا با اعتبار بالا است.
prestigiousness
prestigiousness به معنی اعتبار و عظمت، ویژه بودن و شناخته‌ شده بودن در یک حوزه خاص
prestimulate
prestimulate به معنی تحریک پیشین، ایجاد انگیزه و تمایل قبل از شروع یک عمل یا فرآیند
prestimulated
prestimulated به معنی ایجاد تحریک یا انگیزه پیشین برای انجام عمل یا فعالیت