propria
پروپریا به معنای مالکیت یا حقوق شخصی است و معمولاً در زمینههای حقوقی و هنری استفاده میشود.
propriation
پروپریا به عمل طلب کردن یا ادعای مالکیت بر چیزی اشاره دارد.
propriatory
پروپریاتوری به حقوقی اطلاق میشود که به مالک قدرت انحصاری در کنترل یک دارایی میدهد.
proprietage
پروپریتاژ به داراییها و حقوق متعلق به یک فرد اشاره دارد.
proprietarian
پروپریتااری به شخصی اطلاق میشود که ادعای مالکیت بر یک ملک یا دارایی را دارد.
proprietariat
پروپریتاariat به افرادی اطلاق میشود که مالک و کنترلکننده تولید و داراییهای اقتصادی هستند.
proprietaries
داراییهای اختصاصی، به موارد و اطلاعاتی اطلاق میشود که صرفاً متعلق به یک فرد یا سازمان خاص هستند و حق دسترسی به آنها محدود میباشد.
proprietarily
به روشی که انحصار و مالکیت اطلاعات یا محصولات را ترسیم کند، اشاره دارد.
proprietatis
اصطلاحی در حقوق که به مالکیت و حقوق مادی و معنوی اشاره دارد.
proprietory
مربوط به داراییهایی که به یک صاحب خاص تعلق دارند و در انحصار وی هستند.
proprietorially
به شیوهای که در آن مالکیت و کنترل در دست یک فرد یا نهاد خاص است، اشاره دارد.
proprietous
به وضعیتی اطلاق میشود که در آن حق انحصاری یا مالکیت خاصی بر یک دارایی وجود داشته باشد.
proprietrix
صاحب یا صاحب زن، زنی که مالکیت یک کسب و کار را بر عهده دارد.
propriospinal
پروپریوسپینال به نورونهایی اشاره دارد که در نزدیکی نخاع قرار دارند و به هماهنگی حرکات کمک میکنند.
proprium
پروپریوم به ویژگیها یا صفات مرتبط با یک فرد خاص اشاره دارد.
proprivilege
پروپریویج به منافع یا امتیازات خاصی اشاره دارد که به یک فرد یا گروه اعطا میشود.
proproctor
پروپروکتور به کسی اشاره دارد که نظارت بر آزمون یا امتحان را برعهده دارد.
proprofit
پروپروفیت به سودآوری و افزایش درآمد یک کسب و کار اشاره دارد.
proprovincial
پروپرینسیال، به وضعیت یا کیفیت یک استان یا منطقه اشاره دارد و معمولاً به محلی بودن و حاکمیت محلی مرتبط است.
proprovost
پروپراستاد، نوعی مقام دانشگاهی است که معمولاً بر فعالیتهای علمی و اداری نظارت دارد.
propter
پروپتر، یک کلمه لاتین است به معنای به خاطر یا به علت.
propterygial
پراپر تیریژیال به دلیل ساختارهای آناتومیکی خاص اشاره دارد که به ماهیها در حرکت کمک میکند.
propterygium
پراپر تیریژیوم به ساختارهایی اشاره دارد که در حرکت و سازگاریهای آبی تأثیر میگذارند.
proptosed
پروپتوز به معنای منصوب شدن به یک مقام یا نقش است.
proptoses
پروپتوز به معنای هنگامی است که یک فرد به سرعت و بیدرنگ به بیان نظرات و احساسات خود میپردازد و این به طور معمول در موقعیتهای خاصی اتفاق میافتد.
propublication
انتشار پیش از موعد به معنای انتشار اطلاعات یا یافتهها قبل از زمان مقرر برای ارزیابی یا هماهنگی است.
propublicity
پروپابلیکیتی به معنای استراتژیهایی است که برای افزایش تبلیغ و اطلاعرسانی درباره یک برند یا موضوع خاص به کار میرود.
propugn
دفاع کردن به معنای حمایت کردن و ایستادن در برابر چالشها یا انتقادات است.
propugnacled
محافظت شده به معنای حمایت و حفظ ساختار یا نظریه در برابر حملات یا انتقادات است.
propugnaculum
محل دفاع به مکانی اشاره دارد که به عنوان پناهگاه یا حمایت برای افراد در برابر تهدیدها عمل میکند.
propugnation
حمایت از یک ایده یا اصل خاص، به ویژه در مورد نظریه ها یا اصول اجتماعی.
propugner
شخصی که در حمایت از یک چیز مشخص تلاش میکند.
propulsatory
مربوط به یا قابل توضیح برای حرکت دادن یا جلو بردن.
propulsions
نیروهایی که یک جسم را به جلو میرانند، به ویژه در زمینههایی مانند هوافضا.
propulsity
قدرت یا توانایی یک سیستم برای ایجاد حرکت در یک جسم.
propulsory
مربوط به یا با قابلیت ایجاد حرکت در یک جسم، به ویژه در فناوریهای حمل و نقل.
propunishment
تنبیهی که به طور مستقیم و فوری دنبال یک رفتار صادر میشود.