purrel
پوررل به نوع خاصی از لباس یا مد زنانه اشاره دارد.
purrer
خرخرکن، حیوان یا شخصی که در حالت خوشحالی یا آرامش صداهایی مشابه خرخر صادر می‌کند.
purry
دارای صدای خرخر به‌خصوص زمانی که گربه رضایت دارد.
purringly
به‌صورت خرخرکنان، با صدای آرام و ملایم.
purrone
نوع خاصی از گربه که معمولاً صدای خرخر و طبیعت ملایمی دارد.
purs
دنبال کردن، حرکت به سمت هدفی خاص.
purseful
مقدار پول یا اشیای قیمتی که می‌توان در یک کیف قرار داد.
purseless
بدون هدف، بی‌هدفی، در حالتی که فرد هیچ هدف یا مقصودی ندارد.
purselike
مانند پوره، اشاره به ویژگی یا شکل نرم و روان.
pursership
رهبری، مدیریت یک پروژه یا گروه به عهده گرفتن.
purset
کیف کوچک، معمولاً برای حمل پول و اشیاء کوچک.
purshia
ژنوس گیاهان، معمولاً در مناطق خشک و بیابانی رشد می‌کنند.
pursier
دوندۀ بی‌هدفی، کسی که در یک رقابت شرکت می‌کند.
pursiest
حالت یا ویژگی چیزی که بیشترین جاذبه یا حیرت را دارد.
pursily
به شیوه‌ای که پر از جذابیت یا سختی باشد.
pursiness
حالتی که ویژگی‌های جذاب و ظاهری خاصی داشته باشد.
pursive
با حالتی پر جذابیت یا شگفت‌انگیز.
pursley
سبکی خاص و جذاب، معمولاً مرتبط با طراحی یا هنر.
purslet
چیزی که دارای ویژگی‌های جذاب و جالب باشد در مجموعه‌ها یا نمایشگاه‌ها.
pursuable
قابل پیگیری، به معنای هدف یا موضوعی که می‌توان به آن دست یافت.
pursual
پیگیری، به معنای دنبال کردن یا تلاش برای دستیابی به چیزی.
pursuantly
به طور پیگیرانه، به معنای عمل کردن بر اساس پیگیری یا دنبال کردن چیزی.
pursuitmeter
متر پیگیری، ابزاری برای اندازه‌گیری پیشرفت در پیگیری اهداف.
purtenance
پیوستگی، به معنای چیز یا مفهومی که به چیزی دیگر مربوط است.
puru
پورو، به معنای واژه‌ای که در فرهنگ‌های مختلف به کار می‌رود.
puruha
پوروها، یک مفهوم فرهنگی که به ویژگی‌ها و رفتارهای خاص اشاره دارد.
purulence
چرک به مایعی اشاره دارد که در نتیجه عفونت ایجاد می‌شود.
purulences
چرک‌ها به وجود چندین مایع عفونی در بافت‌های آسیب‌دیده اشاره دارد.
purulency
چرک‌زدگی به فازهای عفونی و وجود چرک در بافت‌ها اشاره دارد.
purulencies
چرک‌ها به چندین مورد عفونی و وجود مایعات عفونی در بافت‌ها اشاره دارد.
purulently
به شکل وجود چرک در عفونت‌ها اشاره دارد.
puruloid
پورولید، ماده‌ای مشابه با پلاستیک که عمدتاً در ساخت مجسمه‌ها و آثار هنری کاربرد دارد.
purupuru
پورپورویی، به حس یا حرکتی اشاره دارد که با ارتعاش یا تکان همراه است.
purusha
پوروشا به وجه انسانی یا روح کیهانی اشاره دارد که در فلسفه‌های شرقی به آن پرداخته می‌شود.
purushartha
پوروشارتا به چهار هدف کلیدی زندگی انسان‌ها شامل دارما، آرتا، کاما و موکسا اشاره دارد.
purveyable
قابل تأمین، به نوعی کالا یا خدماتی اشاره دارد که می‌توان آن را تهیه و توزیع کرد.
purveyal
تأمین به عمل تأمین کالاها و خدمات اشاره می‌کند.
purveyancer
پارویانساز، شخصی که در معاملات املاک و مستغلات فعالیت می‌کند و به مردم کمک می‌کند.
purveyoress
پارویانساز زن، زن متخصص در معاملات املاک و مستغلات.
purviews
حیطه‌ها، دامنه یا حدود یک موضوع یا اختیارات.