redated
به یک نسخه از یک سند یا اطلاعات که تاریخ آن تغییر یافته اشاره دارد.
redates
بهروزرسانی تاریخ یک سند یا شیء به یک تاریخ قبلی، یا تغییر تاریخ درج شده.
redating
عمل تغییر یا تعیین تاریخ یک سند یا شیء، بهویژه در زمینههای تاریخی و باستانشناسی.
redaub
عمل تجدید رنگ یا پوشش بر روی یک سطح، بهویژه در زمینه دکوراسیون.
redawn
عمل بازآفرینی یا تجدید تصویری از زیبایی یک منظره یا لحظه.
redbay
درختی از خانواده laurel که به خاطر چوبش و زیباییاش شناخته میشود.
redbays
جمع درختهای ردبی، که بهعنوان منابع طبیعی در اکوسیستمها عمل میکنند.
redbait
قرمز بایت کردن، به معنای تحریک یا فریب دادن دیگران برای پاسخ دادن یا عمل کردن به نحو خاصی است.
redbaited
حالتی که فرد بهطور عمدی تحریک شده یا فریب داده شده است.
redbaiting
عمل تحریک یا فریب دادن دیگران برای تغییر واکنش یا رفتار آنها.
redbaits
نوعی طعمه که برای جذب ماهیها و دیگر موجودات آبزی استفاده میشود.
redbeard
نوعی نام خانوادگی یا لقب که به دلیل رنگ موی صورت به کار میرود.
redbelly
نوعی مار که به خاطر شکم قرمز و رنگهای خاصش شناخته شده است.
redberry
توت قرمز، میوهای کوچک و خوشمزه که رنگ آن قرمز است و به طور معمول در بوتهها میروید.
redbill
پرندهای با منقار قرمز و مشخصات خاص که معمولاً در مناطق خاصی یافت میشود.
redbird
پرندهای به رنگ قرمز که آواز زیبایی دارد و معمولاً در مناطق طبیعی زندگی میکند.
redbirds
جمعی از پرندگان قرمز که معمولاً به صورت گروهی در مکانهای مشخصی زندگی میکنند.
redbricks
آجری با رنگ قرمز که معمولاً در ساخت و سازها به کار میرود.
redbrush
قلم مویی با رنگ قرمز که برای نقاشی و هنر استفاده میشود.
redbuck
ردبک، نوعی آهو که به دلیل رنگ قرمز مشخص آن شناخته میشود و معمولاً در زیستگاههای خاصی در آفریقا زندگی میکند.
redbug
ردبگ، نوعی حشره کوچک و قرمز رنگ است که در گیاهان زندگی میکند و ممکن است باعث آسیب به گیاهان شود.
redbugs
ردبگها، حشراتی کوچک و قرمز رنگ هستند که میتوانند به سرعت در گیاهان تکثیر شوند و به آنها آسیب برسانند.
redcoll
یقه قرمز، پوشش دور گردن لباس است که میتواند به عنوان یک عنصر طراحی لباس مورد استفاده قرار گیرد.
redded
به معنی رنگ گرفتن به رنگ قرمز است که معمولاً در مورد آسمان و طبیعت در زمانهای خاص به کار میرود.
reddenda
رددِندا نشاندهنده زمانی است که گیاه آماده برداشت میشود وکشاورزان به آن توجه میکنند.
reddendo
رددن، واژهای است در زبانشناسی و حقوق که به توابع خاصی اشاره دارد.
reddendum
رددن، اصطلاحی قانونی که به شرطها و بندهای قراردادها اشاره دارد.
redders
رهدان، افرادی هستند که در زمینههای خاصی تخصص دارند.
reddy
ردی، به معنای سرخوش و شاداب است.
reddingite
رهدنیش، افرادی که به منطقه رده تعلق دارند و معمولاً ویژگیهای خاصی دارند.
reddishly
رددنوار، به معنای با سرخوشی و شادی صحبت کردن یا رفتار کردن.
redditive
به رنگهای متمایل به قرمز اشاره دارد.
reddled
به حالتی اشاره دارد که در آن چیزی رنگ متمایل به قرمز دارد.
reddleman
شخصی که در تهیه و فروش رنگهای متمایل به قرمز تخصص دارد.
reddlemen
جمع رنگسازان، افرادی که در زمینه رنگهای متمایل به قرمز فعالیت میکنند.
reddles
رددلها، سنگهای قرمز و کوچک که معمولا در کنار رودخانهها پیدا میشوند و میتوانند در طبیعت مشاهده شوند.
reddling
عمل زینت دادن یا تزئین کردن با استفاده از اجزای قرمز، مانند گلها.
reddock
گیاهی که معمولاً در خاکهای مرطوب رشد میکند و میتواند در مناطق باتلاقی وجود داشته باشد.