redisseisor
جداساز دوباره، فرد یا ابزاری که وظیفه بازجداسازی یا تحلیل دوباره دادهها را بر عهده دارد.
redisseize
بازجداسازی، عمل جداسازی دوباره اجزا یا عناصر برای تحلیل بهتر.
redisseizin
بازجداسازی، عملی که شامل جداسازی یا بررسی دوباره مشاهدات یا آزمایشهای علمی میباشد.
redisseizor
ردیستیزور، یک ابزار یا دستگاهی است که برای تصفیه و جداسازی مواد شیمیایی استفاده میشود.
redissoluble
ردیستولوشن، به مواد یا ترکیباتی گفته میشود که میتوانند پس از حل شدن دوباره حل شوند.
redissolubly
به صورت حل شدنی، توصیف کننده شرایطی است که یک ماده میتواند به حالت حل شدگی برگردد.
redissolution
حل مجدد، فرآیند حل شدن دوباره یک ماده در یک مایع است.
redissolvable
دوباره حل شدنی، به موادی اطلاق میشود که قابلیت حل شدن دوباره در یک مایع را دارند.
redistend
دوباره متورم شدن، به معنای افزایش حجم یا اندازه چیزی بعد از کاهش آن است.
redistill
دوباره تقطیر کردن، فرآیند تصفیه مایعات به منظور افزایش خلوص آنها.
redistillable
دوباره تقطیر پذیر، به معنای قابلیت دوباره تقطیر برای پاکسازی یا تصفیه.
redistillabness
دوباره تقطیر پذیری، صفتی که به قابلیت دوباره تقطیر یک ماده اشاره دارد.
redistillation
تقطیر دوباره، فرآیند تقطیر یک ماده به منظور افزایش خلوص آن.
redistilled
این فعل به این معنی است که مایعی که قبلاً تقطیر شده است، دوباره تقطیر میشود.
redistiller
واژهای که به شخص یا دستگاهی اشاره دارد که برای دوباره تقطیر کردن مایعات استفاده میشود.
redistilling
این اسم فعالیت دوباره تقطیر مایعات را توصیف میکند.
redistills
این فعل به عمل دوباره تقطیر کردن اشاره دارد.
redistinguish
به معنای قائل شدن تمایز دوباره بین دو یا چند چیز است.
redistrain
این فعل به معنی محدود کردن دوباره چیزی میباشد.
redistrainer
آموزشدهنده، شخصی که مسئولیت بازتوزیع منابع یا بار کاری را دارد.
redistributer
بازتوزیع کننده، فردی یا نهادی که وظیفه بازتوزیع منابع یا کمکها را بر عهده دارد.
redistributive
بازتوزیعی، به اقداماتی اطلاق میشود که به منظور توزیع مجدد منابع یا ثروت انجام میشود.
redistributor
بازتوزیع کننده، شخص یا نهادی که مسئولیت بازتوزیع منابع، ثروت یا کمکها را بر عهده دارد.
redistributory
بازتوزیعی، به اقداماتی که به توزیع مجدد منابع یا فرصتها کمک میکند، اطلاق میشود.
redisturb
دوباره به هم زدن، به هم ریختن دوباره یا مختل کردن چیزی که قبلاً مرتب شده است.
redition
نسخهبرداری، بازنویسی یا اقتباس از چیزی، به ویژه در زمینه ادبیات و هنر.
redive
دوباره به زیر آب رفتن، به ویژه در فعالیتهای غواصی.
rediversion
تغییر دوباره مسیر یا جهت، به ویژه در زمینههای طبیعی یا مهندسی.
redivert
تغییر مجدد مسیر یا جهت چیزی، به ویژه در زمینه ترافیک یا آب.
redivertible
قابل تغییر مسیر دوباره، به ویژه در زمینه سیستمها یا فرآیندها.
redivive
دوباره زنده کردن، به ویژه در زمینه سنتها یا علایق فرهنگی.
redivivous
دوباره زنده یا فعال شده، به معنای بازگشت یا تجدید حیات.
redivorce
طلاق دوباره، زمانی که دو نفر که قبلاً طلاق گرفتهاند دوباره از یکدیگر جدا میشوند.
redivorced
دوباره طلاق گرفته، به کسی اطلاق میشود که پس از طلاق اولیه، دوباره از شریک خود جدا شده است.
redivorcement
فرآیند جدایی دوباره، به مراحل حقوقی و احساسی افراد در حین طلاق دوباره اطلاق میشود.
redivorcing
عمل طلاق دوباره، به معنای جدا شدن از همسر به دوباره بعد از طلاق اولیه.
redivulge
فاش کردن دوباره، به معنای به اشتراک گذاری مجدد اطلاعاتی که قبلاً فاش شده است.