routemarch
رژه مسیر به نوعی از راهپیمایی یا حرکت در یک مسیر مشخص و برنامهریزیشده اشاره دارد.
routemen
رایوتمنها به جمعی از مردانی اطلاق میشود که در تحویل کالاو یا خدمات تخصص دارند.
routeway
مسیر به یک راه یا جاده مشخص برای عبور اشاره دارد که معمولاً به طور رسمی علامتگذاری شده است.
routeways
مسیرهای عبوری، راههای قابل استفاده برای عبور و مرور افراد یا وسایل نقلیه.
routh
احساس ناامیدی و دلزدگی در شرایطی که چیزی به خوبی پیش نمیرود.
routhercock
نوعی مرغ یا خروس، معمولاً به عنوان نمادی از صبح یا بیداری استفاده میشود.
routhy
به کسی یا چیزی گفته میشود که تند یا تند مزه باشد.
routhie
به فردی گفته میشود که تند و سرزنده است.
routhiness
ویژگی یا حالت تندی در موضوعی، مانند گفت و گو یا غذا.
rouths
روثها به مواد آلی و زاید حیوانی اشاره دارد که برای اصلاح خاک و تغذیه گیاهان استفاده میشود.
routinary
معمولی، روزمره به کارهای تکراری و روتین اشاره دارد.
routineer
فردی که به روتینها و روالهای مشخص پایبند است و زندگیاش را بر اساس برنامه و نظم پیش میبرد.
routings
مسیرها و روشهای انتخابی برای انتقال کالا یا افراد را توصیف میکند.
routinish
به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد به شیوههای روزمره و عادی زندگی ادامه میدهد.
routinist
فردی که به روشهای مشخص و ساختارمند پایبند است و در کارها و زندگی به نظم و روال اهمیت میدهد.
routinization
روتین سازی، فرایندی است که در آن فعالیتها به یک الگوی ثابت و تکراری تبدیل میشوند.
routivarite
روتیوریت، نوعی سنگ است که به خاطر ویژگیهای خاصش مورد مطالعه قرار میگیرد.
routous
روتوس، واژهای است که به معنی شادی و سرزندگی در یک محیط خاص به کار میرود.
routously
به معنی بهطور شاد و پرانرژی عمل کردن یا انجام دادن.
rouvillite
روویلایت، نوع خاصی از کانی است که دارای خصوصیات خاصی میباشد.
roven
روون، گذشته فعل roam است که به معنای سفر کردن یا گشتن است.
rovescio
رووتشی، به طرفی از راکت تنیس اشاره دارد که معمولاً برای ضربات خاص استفاده میشود.
rovet
رووت، نوعی گیاه درختچهای است که معمولاً در مناطق طبیعی یافت میشود.
rovetto
رووتو، به نوعی گیاه یا گل اشاره دارد که در باغها کاشته میشود.
rovingly
رها، به طور غیرمتمرکز و آزادانه به اطراف نگاه کردن یا حرکت کردن.
rovingness
رها بودن، حالت یا کیفیت در جستوجوی اکتشاف و سفر.
rowable
قابل راندن، به وضعیتی اشاره دارد که یک وسیله نقلیه آبی قابلیت راندن دارد.
rowanberry
توتفرنگی، میوه درختی از خانواده زالزالکها که در برخی مناطق اروپا و آسیا وجود دارد.
rowanberries
توتفرنگیها، جمع توتفرنگی، میوههای کوچک و قرمز رنگ این درخت.
rowdydow
بازی پر سر و صدایی که معمولاً در جمعهای بزرگ انجام میشود.
rowdydowdy
صفتی برای توصیف جو شاد و سرزنده که معمولاً با سر و صدای زیاد همراه است.
rowdyish
شخصیتی یا حالتی که کمی پر سر و صدا و شلوغ است.
rowdyishness
شلوغی و رفتار پر سر و صدا که معمولاً میتواند مورد توجه یا آزار قرار گیرد.
rowdyism
رفتاری پر سر و صدا و بیقانون که ضمن ایجاد شلوغی ممکن است به نابسامانی منجر شود.
rowdyisms
شلوغیها، رفتارها یا اعمالی که با سر و صدا و هرج و مرج همراه است.
rowdily
به طور پر سر و صدا و غیرقابل کنترل عمل کردن.
rowdiness
حالت یا ویژگی شلوغی، بینظمی و سر و صدای زیاد.
rowelhead
سر روئل، بخش تیغهای و دورانی فلزی در پوتینهای گاوچرانها بچهخورده در نظر گرفته میشود.