rudderhead
سر روده‌دار، بخشی از سازه‌های دریایی که ممکن است شامل مکانیزم هدایت قایق باشد.
rudderhole
سوراخ لنگر، حفره‌ای در قایق است که لنگر از آن عبور کرده و به بدنه قایق متصل می‌شود.
rudderlike
شبیه لنگر، به چیزی اطلاق می‌شود که ویژگی‌هایی مشابه لنگر دارد یا وظیفه‌ای مشابه را انجام می‌دهد.
rudderpost
پست لنگر، میله‌ای است که لنگر را به بدنه قایق وصل می‌کند و به حرکت آن کمک می‌کند.
rudderstock
پست لنگر، میله‌ای است که لنگر به آن متصل است و حرکت لنگر را کنترل می‌کند.
ruddervator
لنگر-بال، ترکیبی از لنگر و بال است که به کنترل حرکات در هواپیما کمک می‌کند.
ruddyish
کمی متمایل به قرمز، برای توصیف رنگی که به قرمزی می‌زند.
ruddiness
رنگ قرمز یا صورتی که به راحتی قابل مشاهده است و معمولاً به دلیل احساسات یا شرایط خاصی است.
ruddish
دارای رنگی قرمز یا صورتی که معمولاً به طور ملایم‌تر از سرخی زیرین است.
ruddled
به معنای داشتن رنگ قرمز یا صورتی، معمولاً به دلیل سرما یا فعالیت بدنی.
ruddleman
شخصی که در صنایع دستی یا هنرهای محلی دارای تخصص و مهارت است.
ruddlemen
گروهی از افراد که در صنایع دستی یا هنرهای محلی تخصص دارند.
ruddles
خاک رس یا مواد مشابهی که برای ساخت وسایل هنری یا سفال استفاده می‌شود.
ruddling
ردو کردن به معنای بیان یا روشن کردن یک موضوع یا مفهومی است.
ruddock
روداک، پرنده‌ای از خانوادهٔ پرندگان کوچک است که معمولاً در مناطق مرطوب یافت می‌شود.
ruddocks
روداک‌ها، جمع روداک، به گروهی از این پرندگان کوچک اشاره دارد.
rudds
رود، نوعی ماهی آب شیرین است که در بسیاری از محیط‌های آبی یافت می‌شود.
rudented
ردو شده، به معنای روشن‌تر یا دقیق‌تر بیان کردن یک موضوع است.
rudenture
ردو کردن به معنای مرحله‌ای است که در آن مفاهیم به‌طور واضح‌تری بیان می‌شوند.
rudera
بی‌ادب؛ شخصی که رفتار یا خصوصیاتی ندارد که نشان‌دهنده احترام یا نزاکت باشد.
ruderate
بی‌ادبانه بیان کردن؛ اصلاح نحوه بیان به‌طور غیر محترمانه.
rudesby
بی‌ادبانه؛ اشاره به نظر یا گفتاری که بی‌احترامی نشان می‌دهد.
rudesbies
افراد بی‌ادب؛ کسانی که به طور مداوم رفتار بی‌احترامی دارند.
rudesheimer
رویداد رودی؛ جشنواره‌ای که احتمالا شامل رفتار یا محتوای بی‌ادبانه است.
rudge
رنجش؛ احساس خشم یا ناراحتی نسبت به کسی به خاطر عمل او.
rudy
روودی، نام مردانه‌ای که ممکن است در بین افراد معروف باشد.
rudimentarily
به طور ابتدایی، شامل عناصر ابتدایی و اساس کار که هنوز کامل نشده است.
rudimentariness
حالتی که در آن چیزها ابتدایی و کم‌عمق هستند.
rudimentation
حالت ابتدایی و بی‌عمق در توسعه یا تفکر درباره یک موضوع.
rudinsky
نام خانوادگی که ممکن است در برخی فرهنگ‌ها یا مناطق جغرافیایی وجود داشته باشد.
rudish
رفتاری که ناپسند یا بی‌ادبانه محسوب می‌شود.
rudista
رودریستا، فردی که به مطالعه و تحقیق درباره زندگی دریایی باستانی و بقایای آن می‌پردازد.
rudistae
رودریست‌ها، نوعی نرم‌تن دریایی که به ایجاد صخره‌های دریایی در گذشته کمک می‌کردند.
rudistan
رودیستان، منطقه‌ای فرضی که به وجود رودریست‌ها مرتبط می‌شود و به بررسی زیستگاه‌های باستانی می‌پردازد.
rudity
سادگی، عدم پیچیدگی و شفافیت در بیان یک مفهوم یا موضوع.
rudloff
رودلوف، نام خانوادگی آلمانی که به افراد خاصی اطلاق می‌شود.
rudmasday
رودمس‌دی، روزی ویژه که به تجمع جوامع و برگزاری مراسم‌های خاص اختصاص داده شده است.
rudolf
رودولف، گوزنی مشهور و معروف در داستان‌های کریسمس که با بینی قرمز خود شناخته می‌شود.
rudolph
رودولف، هجی متفاوت از نام رودولف که بیشتر در زبان‌های مختلف استفاده می‌شود.
rudolphine
رودولفین، اصطلاحی که به چیزی مرتبط با رودولف یا ویژگی‌های او اشاره دارد.