seminality
مسئله‌ای که به مبنای اصلی یا ابتدایی یک مفهوم اشاره دارد.
seminally
به شکلی بنیادی و مؤثر در گسترش یا تغییر درک یا نظریه.
seminaphthalidine
یک ترکیب شیمیایی شناخته شده که در فرآیندهای خاص کاربرد دارد.
seminaphthylamine
یک ترکیب شیمیایی از خانواده آمین‌ها که در صنایع مختلف استفاده می‌شود.
seminarcosis
شرایطی مرتبط با فشار و استرس ناشی از سمینارها و ارائه‌های علمی.
seminarcotic
سمینارکوتیک، واژه‌ای است که به رویدادهای علمی خاصی اشاره دارد که در آن بحث‌های تخصصی در زمینه‌های علمی انجام می‌شود.
seminarial
سمیناریال، به نوعی زمینه یا جو اشاره دارد که به برگزاری سمینارها و نشست‌های علمی مرتبط است.
seminarian
سمیناریان، به شخصی اطلاق می‌شود که در زمینه الهیات تحصیل می‌کند و معمولاً به منظور ورود به مقام روحانی است.
seminarianism
سمیناریانیسم، جنبشی است که بر اهمیت آموزش و تربیت دینی تأکید دارد.
seminarians
سمیناریان‌ها، گروهی از افرادی هستند که در حوزه الهیات تحصیل می‌کنند.
seminarist
سمیناریست به کسی گفته می‌شود که در یک سمینار کار می‌کند یا در آن شرکت می‌کند.
seminaristic
مربوط به سمینار، فرآیندی آموزشی که در آن افراد گرد هم می‌آیند تا به بحث و تبادل نظر بپردازند.
seminarize
به حالت سمیناری درآوردن یا رویکرد سمیناری را به کار گرفتن، به منظور تسهیل بحث و گفتگو.
seminarrative
نوعی روایت یا داستان که در یک سمینار ارائه می‌شود و معمولاً شامل تعامل بین سخنران و مخاطبان است.
seminasal
مربوط به یا خاص سمینار، گروهی از بحث‌ها یا جلسات که به صورت سمیناری برگزار می‌شوند.
seminasality
خاصیت یا وضعیت سمیناری، جایی که روی تعامل و بحث متمرکز است.
seminasally
به طور سمیناری، به شیوه‌ای که در آن تعامل و بحث محور است.
seminase
سمیناسی، رویدادی که در آن افراد به منظور تبادل نظر و اطلاعات در حوزه‌های خاص گرد هم می‌آیند.
seminatant
سمینارانت، فردی که در یک سمینار یا نشست علمی شرکت می‌کند و اطلاعاتی را ارائه می‌دهد.
seminate
سمینت کردن، به معنای انتشار یا پراکنده ساختن اطلاعات یا ایده‌ها در میان دیگران است.
seminated
سمینت‌شده، به معنای اطلاعاتی که منتشر یا پراکنده شده است.
seminating
سمینت کردن، عمل پراکنده ساختن اطلاعات یا ایده‌ها به دیگران.
semination
سمیناسی، فرآیند پخش و گسترش اطلاعات یا ایده‌ها.
seminationalism
سمنسیونالیسم، فلسفه‌ای است که بر اهمیت هویت‌های منطقه‌ای و ملی تأکید دارد.
seminationalistic
سمنسیونالیستی، توصیف ویژگی‌ها یا نگرش‌های مربوط به سمنسیونالیسم است.
seminationalization
سمنسیون‌سازی، فرایند تأکید بر هویت‌های منطقه‌ای و ملی در فرهنگ‌ها و کنش‌ها است.
seminationalized
سمنسیون‌سازی‌شده، به معنای فرآیند تبدیل یک منطقه یا گروه به یک هویت سمنسیونالیستی است.
seminative
سمناتی، به معنای مرتبط با سمینار یا فعالیت‌های تحصیلی و آموزشی است.
seminebulous
نیمه‌مبهم، به معنای عدم وضوح یا عدم روشنایی کامل یک مفهوم یا ایده است.
seminecessary
نیمه ضروری، به این معناست که چیزی به اندازه کافی مهم است ولی نه به طور کامل ضروری.
seminegro
نیمه مشکی، به اشاره به رنگی است که ترکیبی از مشکی و رنگ‌های دیگر است.
seminervous
نیمه عصبی، به حالت یا احساسی اشاره دارد که ترکیبی از آرامش و اضطراب است.
seminervously
به شیوه‌ای نیمه عصبی، نشان‌دهنده کمی اضطراب با حرکت یا صحبت.
seminervousness
وضعیتی که نشان‌دهنده کمی اضطراب و نگرانی است.
seminess
حالت و ویژگی‌های نیمه فعالیت یا سرگرمی.
semineurotic
نیمه‌عصبی، مربوط به نوعی اضطراب یا نگرانی خفیف که ممکن است در شرایط اجتماعی بروز کند.
semineurotically
به شکل نیمه‌عصبی، توصیف رفتار یا واکنشی که شامل انزجار یا اضطراب ملایم است.
semineutral
نیمه‌متعادل، به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ طرفی به‌طور کامل انتخاب نشده است.
semineutrality
نیمه‌متعادل بودن، وضعیتی است که در آن هیچ یک از طرفین به‌طور کامل تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند.
seminiferal
نیمه‌تولیدکننده، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در فرآیند تولید مثل به شکل مختلط وجود دارند.