shabunder
شبندر، موجودی خیالی که شبها فعال است و در افسانهها و داستانهای محلی به آن اشاره میشود.
shabuoth
شوابوت، جشن برداشت در یهودیت که معمولاً در هنگام برداشت گندم برگزار میشود.
shachle
شخله، به معنای پیدا کردن راهحلی خلاقانه و هوشمندانه برای مشکل است.
shachly
شخله، به معنای طرح یا سبکی غیرمعمول و جالب در طراحی لباس یا اجسام دیگر است.
shackanite
شاکانایت، نوعی ماده معدنی با ویژگیهای خاص که در تحقیقات معدنی مورد توجه است.
shackatory
شاکاتوری، به معنای محیطی است که ناپایدار و شلوغ باشد و احساس انزوا و عدم راحتی به وجود آورد.
shackbolt
شک بلت، نوعی گیره یا وسیلهای است که برای نگه داشتن یا محکم کردن اشیاء استفاده میشود.
shacker
شَکر، وسیلهای که برای هم زدن یا مخلوط کردن مواد غذایی استفاده میشود.
shackings
شَکینگها، نوارها یا بندهایی که برای محکم کردن یا نگه داشتن اشیاء استفاده میشوند.
shacklebone
شَکلهبلند، نوعی استخوان یا قطعه سخت که در مجسمهسازی یا صنایع دستی استفاده میشود.
shackledom
شَکلات بودن، حالتی است که در آن فرد یا گروهی تحت قید و بند سنتها یا قواعد محدودکننده قرار دارند.
shackler
شَکلاتکن، فردی که مسئول محکم کردن یا قفل کردن اشیاء است.
shacklers
کسانی که زنجیرهایی برای محدود کردن حرکات دیگران به کار میبرند.
shacklewise
به شکلی که به زنجیرها و محدودیتها مربوط میشود.
shackly
به صورتی که یادآور زنجیرها و محدودیتها باشد.
shacko
نوع خاصی از کلاه یا پوشاک که بخشی از لباسهای سنتی است.
shackoes
جسم یا شیء که به زنجیرین و محدودیتهای خاص اشاره دارد.
shackos
اشیاء یا نمادهایی که به زنجیرها و محدودیتها مربوطند.
shadbelly
شادبلی، نوعی کت رسمی و بلند که به طور خاص در سوارکاری و نمایشهای اسب استفاده میشود.
shadberry
شادبری، نوعی درخت میوهدار که میوههای آن به عنوان غذا برای پرندگان و انسانها مورد استفاده قرار میگیرد.
shadberries
شادبریها، میوههای کوچک و شیرینی که معمولاً در تهیه مربا و دسرها استفاده میشود.
shadbird
پرنده شاد، نوعی پرنده که به خاطر رنگهای زیبا و خاصش در طبیعت معروف است.
shadchen
شادچن، فردی که به منظور ایجاد ازدواج و تشکیل خانواده میان افراد معرفی میشود.
shadeful
سایهدار، به معنای وجود سایه و جلوگیری از تابش مستقیم آفتاب.
shadeless
بدون سایه، به مکانی اشاره دارد که هیچ سایهای وجود ندارد و معمولاً نور خورشید به طور مستقیم بر آن میتابد.
shadelessness
وضعیتی که در آن سایهای وجود ندارد و نور خورشید به طور کامل بر سطح میتابد.
shader
شیدر، برنامهای برای پردازش تصویر در گرافیک کامپیوتری که نحوهی نمایش نور و رنگ را کنترل میکند.
shaders
شیدرها، مجموعهای از برنامهها یا کدها در گرافیک کامپیوتری که احتمالاً شامل محاسبات نور و رنگ هستند.
shadetail
دمسایه، به ویژگی خاص یا جزئیات سایههای ایجاد شده در بالها یا دیگر اشیاء اطلاق میشود.
shadfly
شادوپره، حشرهای از خانوادهای خاص که معمولاً در محیطهای آبی زندگی میکند.
shadflies
مگسهای شاد، نوعی حشره از خانوادهٔ مگسها که معمولاً در دستههای بزرگ در فصول گرم مشاهده میشود.
shadflower
گل شاد، نوعی گیاه گلدار که معمولاً در فصلهای بهار و تابستان رشد میکند.
shadily
به طرز مشکوکی، به گونهای که نشاندهندهٔ نقص یا عدم شفافیت باشد.
shadine
رنگهایی که سرزندگی و شادابی را منتقل میکنند.
shadiness
سایه یا تاریکی، به ویژه در مورد مکانها یا فعالیتها که ممکن است مشکوک به نظر بیاید.
shadkan
عملکرد سازماندهی یا اصلاح کردن به منظور بهینهسازی فعالیتها.
shado
سایه، ناحیهای که نور به آن نمیرسد و تاریک است.
shadowable
قابل سایهاندازی، به معنای داشتن قابلیت ایجاد سایه.
shadower
شخصی که در پی فرد یا موضوعی به دقت میگردد تا از آن اطلاعات بگیرد.
shadowers
جمع سایهزنها، افرادی که به صورت گروهی برای پیگیری یا نظارت فعالیت میکنند.