sylvites
سیلویتها، نوعی از نمک که در کشاورزی و تولید کودهای شیمیایی کاربرد دارد.
silvius
سیلویوس، یک نام تاریخی که در ادبیات باستان و متون تاریخی وجود دارد.
sylvius
سیلویوس، یک اصطلاح آناتومیک مربوط به ساختارهای مغزی.
simaba
سیما با، نوعی میوه که در مناطق گرمسیری رشد میکند و در غذاها و دسرها استفاده میشود.
simagre
سیماگر، گیاهی است که معمولاً در مناطق گرمسیری و با مشخصات خاص خود رشد میکند.
simal
سیمال درختی بزرگ و مقاوم است که در مناطق خاصی رشد میکند و از چوب آن در صنایع مختلف استفاده میشود.
simar
سیمار گیاهی است که در نزدیکی آبها رشد میکند و نقشی مهم در حفظ محیط زیست دارد.
simara
سیمارا منطقهای جغرافیایی است که به خاطر تنوع زیستیاش مشهور است.
simarouba
سیماروبا درختی است که چوب و دانههای آن به دلیل خواص ویژهشان مورد استفاده قرار میگیرد.
simaroubaceae
خانواده سیماروباسه، گروهی از گیاهان است که شامل درختان و بوتههای مختلف میشود.
simaroubaceous
گروهی از گیاهان که متعلق به خانواده سماری ویلوت هستند و اغلب دارای خواص دارویی میباشند.
simarre
به معنای متمرکز کردن یا تجمیع تلاشها به منظور بهبود سطح کار.
simars
نوعی درخت یا گیاه که در جنگلها رشد میکند.
simaruba
درختی با چوب باکیفیت که در مناطق گرمسیری رشد میکند.
simarubaceous
شامل گیاهانی متعلق به خانواده سماری ویلوت که برای اکوسیستم اهمیت دارند.
simarubas
درختان خاصی از خانواده سیماروباسه که زیستگاههای مهمی را فراهم میکنند.
simas
سیماس، غذایی محلی که معمولاً در جشنها تهیه و سرو میشود.
simazines
مجلات مد و ایدههای مرتبط با زیبایی و فرهنگ.
simba
شخصیت اصلی داستان شیر شاه که نمایانگر شجاعت و رهبری است.
simball
نوعی بازی که به طور دسته جمعی انجام میشود و نیاز به همکاری دارد.
symbasic
روشها و رویکردهایی که مفاهیم را به زبان ساده و قابل فهم ارائه میدهند.
symbasical
شیوهای که اطلاعات را به شکل ساده و قابل درک توصیف میکند.
symbasically
به صورت سمباسیکال، به معنای شکلگیری یک مفهوم یا ایده به گونهای است که اجزای آن به طور همزمان و همبسته عمل میکنند.
symbasis
سمباسی به معنای وابستگی متقابل و تعاملات سازنده بین موجودات زنده به ویژه در زیستگاههای مشترک است.
simbil
سیمبیل به معنای همکاری و همافزایی در انجام کارها به شیوهای کارآمد است.
symbiogenesis
سمبیوژنز به معنای شکلگیری گونههای جدید ناشی از تعامل یا ادغام دو یا چند ارگانیسم است.
symbiogenetic
سمبیوژنتیک به جنبههای ژنتیکی شکلگیری و تکامل گونهها به واسطه تعاملات سمبیوتیک اشاره دارد.
symbiogenetically
به صورت سمبیوژنتیک، به نشان دادن فرآیندهای تکامل و ظهور ویژگیها از طریق تعاملات سمبیوتیک اشاره دارد.
symbion
همزیست، موجودی که در رابطهای نزدیک با یک یا چند موجود دیگر زندگی میکند و ممکن است از این رابطه بهرهمند شود.
symbionic
همزیستی، اشاره به روابطی دارد که در آن دو موجود زنده به نحوی که هر دو سود میبرند با یکدیگر زندگی میکنند.
symbions
همزیستها، موجوداتی که در یک رابطه نزدیک و سودمند با موجودات دیگری زندگی میکنند.
symbiontic
همزیستی، اشاره به شرایطی دارد که در آن دو موجود زنده به طور متقابل از یکدیگر بهرهمند میشوند.
symbionticism
همزیستیگرایی، نظریهای که بر روابط همزیستی بین موجودات زنده تأکید میکند.
symbiot
همزیست، موجودی که در یک رابطه متقابل با موجود دیگر زندگی میکند.
symbiotical
رابطهای که در آن دو موجود زنده به نفع یکدیگر زندگی میکنند.
symbiotically
به شیوهای که در آن دو موجود زنده به نفع یکدیگر وجود دارند.
symbiotics
علم مطالعه روابط همزیستی بین موجودات زنده.
symbiotism
پدیدهای که در آن دو یا چند موجود زنده به طور متقابل از یکدیگر بهرهمند میشوند.
symbiotrophic
مربوط به روابط همزیستی که در آن یکی از موجودات از مواد مغذی دیگری بهره میبرد.
symbiots
موجودات زنده که به طور همزیستی در محیطی مشترک زندگی میکنند.