skaff
به دست آوردن یا تهیهکردن چیزی به خصوص در شرایط غیررسمی.
skaffie
شخصی که سبک زندگی غیررسمی و آرامی دارد.
skail
تغییر یا اصلاح کردن برنامهها یا نقشهها.
skayles
نوعی بازی یا وسیله سرگرمی که جذابیت بصری دارد.
skaillie
چیز یا وسیلهای با طراحی پیچیده و زیبا.
skainsmate
دوستی نزدیک و صمیمی که از مدتها پیش وجود دارد.
skair
احساس عدم آرامش یا ترس در یک موقعیت یا شرایط خاص.
skaitbird
یک نوع پرندهی آبی با قابلیت پرواز و شیرجه زدن در آب.
skaithy
ویژگی یا حالتی که در آن فرد احساس ترس یا عدم امنیت میکند.
skal
بررسی و بازبینی کردن چیزی با دقت.
skalawag
شخصی که با حقه بازی رفتار میکند و به دنبال مشکلات است.
skaldic
شاعری از نروژ با ویژگیهای خاص در شعرهایش.
skaldship
شاعرانهگویی، توانایی در سرودن شعر به سبک نروژی که معمولاً شامل توصیف قهرمانان و وقایع تاریخی است.
skalpund
skalpund، نوعی ابزار یا تکنیک در شعر که به ایجاد وزن یا ریتم در اثر کمک میکند.
skance
نگاه مختصر و سریع به چیزی یا کسی، به خصوص زمانی که قضاوتی درباره آن میشود.
skanda
Skanda، در اسطورهشناسی هندو، یک خدای جنگ و پیروزی که به عنوان فرمانده نیروهای الهی شناخته میشود.
skandhas
skandhas، به پنج جزء اصلی تشکیلدهنده حیات انسانی اشاره دارد که به وجود و تجربه ما شکل میدهند.
skart
حرکت یا علامتی که به سرعت انجام میشود و به نوعی ارتباط یا پیام میدهد.
skasely
به معنای ترکیب سبکها به شیوهای خاص و نامتعارف، عمدتاً در هنر و طراحی.
skateable
به معنای سطح یا مسیری که مناسب برای اسکیتسواری باشد.
skatemobile
به معنای وسیلهای برای حمل و نقل اسکیتبردها و تجهیزات آنها.
skatikas
به اشکالی از تجهیزات یا لوازم مرتبط با اسکیت اشاره دارد.
skatiku
به نوعی تجهیزات یا لوازم مرتبط با اسکیت که با کیفیت بالا و طراحی جذاب مشخص میشوند.
skatings
به معنی عمل یا ورزش اسکیت، به ویژه در محیطهای تفریحی.
skatist
به فردی اطلاق میشود که اسکیت میزند، به ویژه اسکیت روی زمین صاف و سخت.
skatol
یک ترکیب آلی با بوی قوی که معمولاً در مدفوع یافت میشود.
skatole
یک ترکیب شیمیایی که معمولاً در طبیعت به عنوان یک ترکیب بد بو وجود دارد.
skatoles
جمع اسکاتول، به انواع مختلف این ترکیب اشاره دارد.
skatology
مطالعه علمی مربوط به مدفوع و ویژگیهای آن.
skatols
جمع اسکاتول، به انواع مختلف این ترکیب اشاره دارد.
skatoma
سکاتوم، نقص در دید که باعث میشود فرد برخی مناطق را نتواند ببیند.
skatoscopy
اسکاتوسکپی، روشی برای معاینه قسمتهای خاصی از چشم مانند شبکیه.
skatosine
اسکاتوزین، یک ترکیب شیمیایی با پتانسیل درمانی در پزشکی چشم.
skatoxyl
اسکاتوکسیل، یک دارو که ممکن است در بهبودی بینایی اثر مثبتی داشته باشد.
skats
اسکاتس، موجوداتی که به خاطر رفتار اجتماعی و بازیگوش خود معروف هستند.
skaw
اسکاو کردن، به نمایش گذاشتن یک اثر هنری در مکانهای عمومی.
skeane
نوعی کفش یا پاپوش مخصوص.
skeanes
جمع skeane، به معنی چند نوع کفش یا پاپوش.
skeat
حرکت سریع یا رفتن به سرعت.