squirmer
افرادی یا موجوداتی که به طور مکرر و ناپایدار حرکت میکنند.
squirmers
لق لقوها به افرادی اشاره دارد که به دلیل بیقراری یا ناراحتی در یکجا نمینشینند.
squirmy
لق لقو به حالتی اشاره دارد که به دلیل بیقراری یا ترس، فرد به سختی میتواند آرام بماند.
squirmier
لق لقوتر به افرادی اشاره دارد که میزان بیقراری آنها بیشتر است.
squirmiest
لق لقوتر به حالتی اشاره دارد که فرد بیشترین میزان بیقراری را در بین دیگران دارد.
squirminess
لق لقو بودن نشاندهنده حالتی است که فرد به دلیل احساس ناراحتی یا اضطراب بیقرار است.
squirmingly
لق لقو، به طریقهای اشاره دارد که در آن فرد به سختی میتواند آرام باشد یا رفتار کند.
squirr
سنجاب، نوعی پستاندار کوچک با دم بلند که معمولاً در درختان زندگی میکند.
squirrely
عجیب و غریب و غیرقابل پیشبینی، مشابه رفتار سنجاب.
squirrelian
مربوط به ویژگیهای سنجاب، شامل بازیگوشی و خلاقیت.
squirreline
دارای کیفیت یا ویژگیهای سنجاب، به ویژه در طراحی یا الگوها.
squirrelish
داشتن ویژگیهای سنجاب، به عنوان نشانهای از شادی یا انرژی.
squirrellike
دارای ویژگیهایی که شبیه سنجاب است، مخصوصا در زمینه رفتار یا ظاهر.
squirrelproof
ضد سنجاب، مشخصهای که مانع از دسترسی سنجابها به چیزی میشود.
squirrelsstagnate
رکود سنجابها، اشاره به توقف فعالیت یا جستجو، معمولاً به دلیل کمبود منابع.
squirter
پاشنده، وسیلهای که مایعات را با فشار خارج میکند.
squirters
پاشندهها، وسایل مختلف برای پاشیدن مایعات.
squirtiness
آبکی بودن، ویژگی ظاهری یا احساسی که نشاندهنده خروج مایعات با فشار است.
squirtingly
بهطرز پاشیدگی، به حالتی اشاره دارد که در آن مایعات بهصورت پاشیده وارد فضا میشوند.
squirtish
اسپرین به چیزی مربوط میشود که به طور ناگهانی یا به شدت خارج میشود.
squishiness
حالت نرم و فشرده که به راحتی تغییر شکل میدهد.
squiss
صدای ظریفی که معمولاً به نشانه گیجی یا عدم اطمینان است.
squitch
حرکت یا عمل آرام و نرم که معمولاً به همراه صدای ناگهانی است.
squitchy
حالت نرم و خمیری که احساس خوشایندی به وجود میآورد.
squitter
صدای تند و بالابری که معمولاً در موقعیتهای اجتماعی استفاده میشود.
squoosh
فشرده کردن یا له کردن یک شیء بهگونهای که آسیب ببیند یا شکل آن تغییر کند.
squooshes
فشردن یا له کردن، به گونهای که چیزی نرمتر یا کمحجمتر شود.
squoze
فشردن چیزی برای خارج کردن مایع یا بسته شدن آن.
squshy
نرم و انعطافپذیر؛ احساسی که از لمس یک شیء نرم به وجود میآید.
squshier
نرمتر، به خصوص به توصیف چیزی که احساس نرمی و راحتی بیشتری میدهد.
squshiest
نرمترین، به خصوص به توصیف چیزی که حداکثر نرمی را دارد.
squush
فشردن یا له کردن چیزی به ویژه در زمینه نرم یا مایع.
squushed
فشرده، اشاره به حالتی که در آن چیزی فشرده یا له شده است.
squushes
فشردن یا له کردن؛ زمانی که چیزی تحت فشار قرار میگیرد.
squushy
نازک و نرم، معمولاً برای توصیف چیزی که راحتی بالایی دارد.
squushing
فشردن، به ویژه به صورتی که محتویات ناخواسته یا توده را به هم بریزد.
srac
عنوانی ممکن است به نماد یا عنصر خاص در فرهنگ مربوط باشد.
sraddha
باور، احترام و ایمان؛ ویژگی مهم در بسیاری از ادیان.