tasimetric
تحلیل تسیمتریک، روشهایی برای اندازهگیری دقیق و تجزیه و تحلیل دادهها به کار میرود.
taskage
سن کار، به عمر یا دوره نیاز به انجام یک کار یا پروژه اشاره دارد.
tasker
کاربر، شخصی که وظایف یا کارها را انجام میدهد یا مدیریت میکند.
taskit
taskit، ابزاری برای مدیریت یا واگذاری کارها به دیگران بهمنظور بهبود کارایی.
taskless
بدون کار، به روز یا دورهای اشاره دارد که در آن کار خاصی وجود نداشته باشد.
tasklike
شبیه به کار، به ویژگیها یا رفتارهایی اشاره دارد که به انجام وظایف و کارها کمک میکند.
taskmastership
مدیریت کار، به معنای سرپرستی و مدیریت وظایف و فعالیتهای دیگران است.
tasksetter
تنظیمکننده کار، شخصی است که وظایف و کارها را برای دیگران تعیین میکند.
tasksetting
تنظیم کار، فرآیند تعیین وظایف و چالشها برای یادگیری است.
taskwork
کار وظیفه، به فعالیتهای مرتبط با مسئولیتها و وظایف خاص اشاره دارد.
taskworks
کارهای وظیفه، به مجموعهای از وظایف و تکالیف اختصاص یافته به دانشآموزان اطلاق میشود.
taslet
تاسلت، ابزار کوچکی است که برای کارهای دقیق و ظریف طراحی شده است.
tasmanite
تاسمانیت، نوعی سنگی است که عمدتاً در استرالیا یافت میشود و ممکن است دارای ویژگیهای خاصی باشد.
tassago
تاساگو، غذایی سنتی و خاص از کشور ایتالیا که معمولاً از مواد تازه تهیه میشود.
tassah
تاساه، کلمهای است که در اشعار برای القای معانی عمیق به کار میرود.
tassal
تاسال، به صنعت کشت و پرورش منابع دریایی مرتبط است.
tassard
تاسارد به فنون خاص در زمینه باغبانی اشاره دارد.
tasse
تاس، ظرفی است که برای سرو نوشیدنیها مانند چای و قهوه استفاده میشود.
tasseler
تاسلر، فردی که تاسل ها را به اشیاء مختلف میافزاید یا طراحی میکند.
tasselet
تاسلت، تزیین کوچکی شبیه تاسل که معمولاً برای اضافه کردن زیبایی به لباس یا اشیاء دیگر استفاده میشود.
tasselfish
تاسلفیش، نوعی ماهی که ویژگیهای منحصر به فردی در بالهها و رنگها دارد.
tassely
تاسلی، صفتی برای توصیف پارچه یا طراحی که تاسلهای زینتی دارد.
tasseller
تاسلر، فردی که معمولاً کار تزیین با تاسل را به صورت حرفهای انجام میدهد.
tasselly
تاسلی، صفتی که برای توصیف ویژگیهای زینتی با تاسل به کار میرود.
tassellus
تسلس، استخوانی کوچک در بدن انسان که در آناتومی شناخته شده است.
tasselmaker
تولیدکننده تسلس، فردی که به ساخت تسلسها و تزئینات وابسته به آنها میپردازد.
tasselmaking
ساخت تسلس، فرآیند تولید و طراحی تسلسها که به عنوان یک هنر یا صنعت شناخته میشود.
tasser
تاسر، ابزاری که در خیاطی به کار میرود و به تثبیت پارچه کمک میکند.
tasset
تاسه، بخشی از زره که به منظور محافظت از قسمتهای خاص بدن، به ویژه رانها، به کار میرود.
tassets
تاسهها، مجموعهای از زرههای حفاظتی که بهطور خاص برای محافظت از رانها طراحی شدهاند.
tassoo
تاسو، نوعی گیاه با ویژگیهای خاص که در گلکاری و تزئینات به کار میرود.
tastable
قابل آزمایش، نرمافزار یا محصولی که میتوان آن را قبل از خرید یا استفاده رسمی امتحان کرد.
tastableness
خاصیت خوشطعم بودن، بیانکننده کیفیت طعم غذایی است.
tastably
بهطور خوشمزه، شیوهای از ارائه یک غذا یا دسر که بر لذت و جذابیت تأکید دارد.
tasteable
قابل چشیدن، این اصطلاح به عناصری اشاره دارد که شناسایی و امتحان طعم آنها ممکن است.
tasteableness
خاصیت خوشمزه بودن، اشاره به موضوعی که میتواند طعم دلخواهی داشته باشد.
tasteably
به طور خوشمزه یا به شکلی که حس خوبی به دیگران منتقل کند.
tastefulness
حس یا کیفیت داشتن سلیقه خوب در هنر، مد یا دکوراسیون.
tastekin
نوعی غذا یا خوراک که معمولاً با طعمهای خاص شناخته میشود.