mosquito
ماشینک یک حشره کوچک پرنده است که معمولا در محیط‌های مرطوب وجود دارد و می‌تواند باعث نیش زدن شود.
mosquito bite
نیش ماشینک، زخم یا علامتی است که به دلیل نیش زدن ماشینک بر روی پوست ایجاد می‌شود.
mosquito coil
لوله ماشینک، وسیله‌ای است که برای دفع ماشینک‌ها استفاده می‌شود و معمولاً با سوختن، دود تولید می‌کند.
mosquito fish
ماهی ماشینک، نوعی ماهی است که در کنترل جمعیت ماشینک‌ها بسیار موثر است.
mosquito net
توری ماشینکی، پارچه‌ای است که برای پوشاندن یا محافظت در برابر نیش ماشینک‌ها استفاده می‌شود.
mosquito repellent
دفع‌کننده ماشینک، مواد شیمیایی یا طبیعی است که برای جلوگیری از نیش پیدا کردن این حشرات به کار می‌رود.
moss agate
آگات موس، نوعی سنگ قیمتی که دارای الگوهای طبیعی شبیه به موس می‌باشد و معمولاً در جواهرات استفاده می‌شود.
moss animal
حیوانات موس، گروهی از موجودات دریایی هستند که در آب‌های شیرین و شور زندگی می‌کنند و به صورت کلونی‌های بزرگ دیده می‌شوند.
mossback
موس‌بک به فردی اطلاق می‌شود که به شدت از تغییرات و پیشرفت‌ها دوری می‌کند و به شیوه‌های سنتی پایبند است.
moss bag
کیسه موس، به لحاظ باغبانی به کیسه‌ای کوچک و نرم اطلاق می‌شود که برای حمل و نگهداری موس یا دیگر مواد طبیعی استفاده می‌شود.
mössbauer effect
اثر موسبائر، پدیده‌ای در فیزیک هسته‌ای است که باعث می‌شود انتقال انرژی بین اتم‌ها به صورت بسیار دقیقی صورت گیرد.
moss campion
موس کامپیون (Silene acaulis) گیاهی است که عمدتاً در مناطق کوهستانی و سردسیر رشد می‌کند و به خاطر گل‌های صورتی و ریزش درشتش شناخته شده است.
mossed
پوشیده شدن با خزه، که معمولاً به مرور زمان بر روی سطوح مرطوب و سایه‌دار رخ می‌دهد.
moss-grown
به معنای پوشیده شدن با خزه، معمولاً به مکان‌های قدیمی یا طبیعت اشاره دارد.
moss hag
موس هاگ، نوعی درختچه و یا گیاه است که به شکل خزه‌ای پیچیده و گره‌دار دیده می‌شود و در زیستگاه‌های خاص رشد می‌کند.
mossi
اقوام موسا، گروهی از مردم در غرب آفریقا که فرهنگ و سنت‌های خاص خود را دارند.
mossie
موسین، نوعی حشره یا پروانه کوچک است که معمولاً در مناطق مرطوب و در باغ‌ها یافت می‌شود.
mosso
موسو، اصطلاحی در موسیقی و رقص برای توصیف حرکتی نرم و ملایم است.
moss stitch
بافت موس، نوعی الگو در بافتنی است که با استفاده از دو نوع بافت متفاوت ایجاد می‌شود و ظاهری شبیه به خزه دارد.
mosstrooper
مسیرنما، فردی است که در مناطق طبیعی و جنگل‌ها مهارت دارد و به دیگران در راهیابی کمک می‌کند.
mossy
خزه‌ای، به حالتی گفته می‌شود که سنگ‌ها یا زمین با خزه یا گیاهان سبز پوشیده شده باشند.
mostest
بیشترین‌ترین، شکلی غیررسمی و افراطی از 'بیشترین' است و به تاکید بر برتری اشاره دارد.
most favoured nation
وضعیتی قانونی که در آن یک کشور متعهد می‌شود که به یک کشور دیگر هیچ مزیتی کمتر از آنچه به دیگر کشورها می‌دهد، اعطا نکند.
most honourable
عنوانی که برای اشاره به افرادی با موقعیت‌های معتبر و محترم در یک سازمان یا جامعه استفاده می‌شود.
most like
فعل یا صفتی که به نشان دادن ترجیح یا علاقه نسبت به کسی یا چیزی اشاره دارد.
most reverend
عنوانی که به افراد مذهبی، به ویژه اسقفان، برای نشان دادن احترام داده می‌شود.
most significant bit
بیتی که در یک عدد دودویی بالاترین ارزش را دارد و در تعیین مقدار نهایی عدد تأثیرگذار است.
mot
موت، عبارتی کوتاه و طنزآمیز است که معمولاً برای ایجاد خنده یا شوخی استفاده می‌شود.
mote
موت به ذره‌ای ریز و خفیف از گرد و غبار یا دیگر مواد اشاره دارد.
motel
موتل نوعی هتل است که عمدتاً برای مسافران جاده‌ای طراحی شده و معمولاً امکانات ساده‌ای دارد.
motelier
موتل‌دار به شخصی اشاره دارد که یک موتل را مدیریت یا مالکیت دارد.
motet
موت به یک قطعه موسیقی مذهبی و قابل اجرا برای گروه کُر اشاره دارد.
moth
شب‌پر به نوعی حشره شباهت دارد که معمولاً به نورها جذب می‌شود و در گروه پروانه‌ها قرار می‌گیرد.
mothball
کنار گذاشتن یک پروژه یا برنامه به دلیل عدم نیاز یا عدم بودجه، معمولاً به طور موقت.
moth-eaten
به پارچه‌ها یا لباس‌های آسیب‌دیده اشاره دارد که توسط موری‌ها خورده شده‌اند و نمایی کهنه و نامناسب دارند.
motherboard
بورد اصلی در یک کامپیوتر که به سایر قطعات متصل می‌شود و ارتباطات بین آن‌ها را برقرار می‌کند.
mother carey's chicken
موجود افسانه‌ای در فرهنگ دریانوردی که به عنوان سمبل راهنمایی و محافظت از ملوانان گمشده شناخته می‌شود.
mother church
کلیسایی که به عنوان منبع یا مبدأ برای سایر کلیساها یا جامعه‌های دینی شناخته می‌شود.
mother country
کشور مادر به کشوری اشاره دارد که فرد در آن متولد شده یا بزرگ شده است و احساس تعلق عاطفی به آن دارد.
mothercraft
مهارت‌های لازم برای پرورش و نگهداری از کودکان، شامل آموزش، مراقبت و محبت.
mother dough
خمیر اولیه‌ای که برای شروع فرآیند تخمیر در تهیه نان استفاده می‌شود.
mother earth
شخصیتی خلاقانه که به زمین و طبیعت انسانی اشاره دارد و نمایانگر نیاز به احترام و حفاظت از محیط زیست است.
mother figure
شخصیت یا فردی که نقش مادری را بر عهده می‌گیرد، حتی اگر او مادر واقعی فرد نباشد.
motherfucker
یک اصطلاح توهین‌آمیز که به شخصی بدرفتار یا خبیث اطلاق می‌شود.
motherfucking
واژه‌ای توهین‌آمیز به معنای خشم یا فوق‌العاده بودن در جمله‌ها استفاده می‌شود.
mother goddess
خدا یا موجودی که به عنوان نماد مادر و باروری در فرهنگ‌ها پرستش می‌شود.
mother hen
لقبی به معنای مادر دلسوز و محافظت‌کننده.
motherhood
وضعیت یا نقش مادر شدن، شامل مسئولیت‌ها و احساسات خاص.
mother house
مکانی که جامعه یا سازمان اصلی در آن مستقر است.
mother hubbard
شخصیتی در داستان‌های کودکان که معمولاً خنده‌دار است.