anthroponomist
آنتروپونومیست به فردی گفته می‌شود که به مطالعه و تحلیل رفتارهای انسانی و تأثیرات آن بر اقتصاد می‌پردازد.
anthropopathia
آنتروپاپاتیا به معنای نسبت‌دادن احساسات و ویژگی‌های انسانی به موجودات غیرانسانی است.
anthropopathic
آنتروپاپاتیک به صفتی اطلاق می‌شود که به نسبت‌دادن ویژگی‌های انسانی به موجودات غیرانسانی اشاره دارد.
anthropopathically
به صورت آنتروپاپاتیک یعنی نسبت‌دادن صفات انسانی به غیرانسان‌ها.
anthropopathism
آنتروپاپاتیسم به الگوهایی اطلاق می‌شود که در آن صفات انسانی به موجودات غیرانسانی نسبت داده می‌شود.
anthropopathite
انسان‌واره، موجودی است که احساسات و ویژگی‌های انسانی به آن نسبت داده می‌شود.
anthropophagic
انسان‌خوار، مربوط به عمل خوردن انسان‌ها به عنوان غذا.
anthropophagical
انسان‌خوارانه، مربوط به عمل خوردن انسان‌ها، به ویژه در زمینه‌های فرهنگی.
anthropophaginian
انسان‌خوار، اشاره به داستان‌ها یا افسانه‌هایی که در آن انسان‌ها خورده می‌شوند.
anthropophagism
انسان‌خوری، عمل خوردن انسان‌ها به عنوان غذا، معمولاً در بافت فرهنگی یا مذهبی.
anthropophagistic
انسان‌خوار، اشاره به ویژگی‌های مرتبط با خوردن انسان‌ها.
anthropophagit
آنتروپوفاگیت به معنای انسان‌خوار است و به افرادی اشاره دارد که گوشت انسان را مصرف می‌کنند.
anthropophagize
انسان‌خوار کردن؛ به معنای نسبت دادن ویژگی‌های انسان‌خواری به اعمال یا رفتارهای خاص.
anthropophagous
انسان‌خوار؛ به موجوداتی اطلاق می‌شود که گوشت انسان را مصرف می‌کنند.
anthropophagously
به طور انسان‌خوارانه؛ به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن رفتار یا موضوع مرتبط با انسان‌خواری باشد.
anthropophilous
انسان‌دوست؛ به گیاهان یا حیواناتی اشاره دارد که به حضور انسان وابسته‌اند یا در نزدیکی انسان زندگی می‌کنند.
anthropophysiography
انسان‌فیزیولوژی مطالعه جنبه‌های جسمانی انسان‌ها و ارتباط آن‌ها با محیط زیست است.
anthropophysite
انسان‌پیکرگرا، فردی که بر اهمیت و مرکزیت جسم بدن انسان در تفکر یا هنر تاکید می‌کند.
anthropophobia
انسان‌هراسی، ترس یا نگرانی شدید از انسان‌ها و ارتباط با آنها.
anthropophuism
انسان‌پیکرگرایی، فلسفه‌ای که به بررسی و ترویج درک عمیق از انسانیت و روابط انسانی می‌پردازد.
anthropophuistic
انسان‌پیکرگرا، مربوط به رویکرد یا نظریه‌ای که بر اهمیت درک انسانیت تاکید دارد.
anthropopithecus
انسان‌میمون، جنسی از میمون‌ها که شامل گونه‌های منقرض شده انسان‌مانند است.
anthropopsychic
انسان‌روانی، مربوط به جنبه‌های روانشناختی انسان و رفتارهای انسانی.
anthropopsychism
انسان‌ذهن‌گرایی، نظریه‌ای که به خواص روانی یا احساسی انسان‌ها نسبت به موجودات غیرانسانی اشاره می‌کند.
anthropos
انسان، اصطلاحی که به انسان‌ها و بشریت به‌طور کلی اشاره دارد.
anthroposcopy
انسان‌شناسی، بررسی و مطالعه ویژگی‌های ظاهری و فیزیکی انسان‌ها.
anthroposociology
جامعه‌شناسی انسان، مطالعه تعاملات میان انسان‌ها و ساختارهای اجتماعی.
anthroposociologist
جامعه‌شناس انسان، پژوهشگری که بر روی جنبه‌های اجتماعی و انسانی تمرکز دارد.
anthroposomatology
انسان‌بدن‌شناسی، بررسی رابطه بین ویژگی‌های جسمانی انسان و عوامل اجتماعی.
anthroposophic
آنتروپوسوفیک به نظریه‌ای مربوط می‌شود که بر اساس رویکرد روحانی و معنوی به درک انسان و جهان بنا شده است.
anthroposophical
آنتروپوسوفیکال به ویژگی‌ها و مسايل مربوط به آنتروپوسوفی اشاره دارد.
anthroposophist
آنتروپوسوفیست به کسی گفته می‌شود که به اصل‌های آنتروپوسوفی اعتقاد دارد و در این زمینه فعالیت می‌کند.
anthropoteleoclogy
آنتروپوتلئولوژی به بررسی و تحلیل سرنوشت نهایی انسان و نوع بشر می‌پردازد.
anthropoteleological
آنتروپوتلئولوژیک به مباحث مرتبط با هدف و سرنوشت نهایی انسان اشاره دارد.
anthropotheism
آنتروپوتیسم به باور به خداوندی که در وجود بشر تجلی می‌یابد اشاره دارد.
anthropotheist
انسان‌پرست، کسی که به پرستش انسان به عنوان یک موجود الهی اعتقاد دارد.
anthropotheistic
مربوط به انسان‌پرستی؛ دیدگاهی که انسان‌ها را به عنوان موجودات الهی می‌داند.
anthropotomy
انسان‌شناسی، مطالعه ساختار و آناتومی بدن انسان.
anthropotomical
مربوط به انسان‌شناسی؛ بررسی ساختار بدن انسان.
anthropotomist
انسان‌شناس؛ فردی که در آناتومی و ساختار بدن انسان تخصص دارد.