babhan
بابهان، منطقهای با فرهنگ و سنتهای خاص و زنده است.
babiana
بابا یا، نوعی گل زیبا که عمدتاً در فصل بهار شکوفا میشود.
babiches
ببیچها، نوعی خانواده از حیوانات که ویژگیهای خاصی دارند.
babydom
دوران کودکانه، زمانی که دنیای جدید و شگفتانگیزی برای کودک شکل میگیرد.
babyfied
بچهگونه، به بخشی از رفتار یا گفتار اشاره دارد که به منظور جذابتر کردن آن برای کودکان تغییر یافته است.
babyhood
دوران کودکی، بازهای کوتاه از زمان که در آن افراد رابطه نزدیکتری با دیگران برقرار میکنند.
babyhoods
دوران بچگی، سنی که کودک در مراحل ابتدایی رشد خود قرار دارد و تجربیات و یادگیریهای اصلی را کسب میکند.
babyhouse
محلی که برای نگهداری و مراقبت از نوزادان طراحی شده است، شامل امکانات مناسب برای بازی و استراحت.
babyishly
به شیوهای که مربوط به بچهها یا کودکان است، معمولاً نشاندهنده نوعی عدم بلوغ یا رفتار شیرین.
babyishness
حالت یا ویژگی کودکانه، که ممکن است به سادگی روحیه یا رفتار کودکانه اشاره داشته باشد.
babiism
سیستمی از آموزهها یا فلسفهها که بر اساس شناخت و رشد کودکانه استوار است.
babyism
رویکردی که به طور افراطی بر روی کودکانهگی و حفظ ویژگیهای بچهها متمرکز است.
babylike
بابیمانند، مشابه رفتار یا ویژگیهای یک کودک.
babillard
شایعهپراکُن، فردی که اطلاعات را رد و بدل کرده و شایعات را پخش میکند.
babylonia
بابل، تمدنی باستانی در منطقهای از بینالنهرین که معروف به دستاوردهای فرهنگی و علمیاش است.
babylonic
بابیونیکی، به سبک یا ویژگیهای مرتبط با بابل اشاره دارد.
babylonish
بابلمانند، به ویژگیها یا سبکهای مرتبط با بابل اشاره دارد.
babylonism
بابلگرایی، اصطلاحی برای توصیف تأثیرات فرهنگی و هنری بابل باستان.
babylonite
بابِلونیت، یک نوع سنگ از دورههای باستان که در ساخت سازههای تاریخی و معماری مورد استفاده قرار میگیرد.
babylonize
بابِلونی کردن، اشاره به سبک یا تأثیرات معماری و فرهنگی مربوط به بابل در آثار هنری و سازهها.
babine
بابین، اصطلاحی که به نوع خاصی از ماهی اشاره دارد و معمولاً در شرایط خاصی از تمامیت اکوسیستم های آبی یافت میشود.
babingtonite
بابینگتونیت، یک ماده معدنی نادر با ترکیبات خاص شیمیایی که در شرایط خاص زمینشناسی تشکیل میشود.
babyolatry
بابیولَتری، یک مفهوم که به ستایش و ارزشگذاری بالا نسبت به نوزادان اشاره دارد و میتواند عواقب فرهنگی و اجتماعی خاصی داشته باشد.
babion
بابیون، نژادی از سگها که به خاطر رفتار دوستانه و بازیگوشیاش محبوب است.
babirousa
بابیروسا، یک نوع خوک وحشی بومی اندونزی است که ویژگی بارز آن شاخکهایش است که به سمت بالا رشد میکند.
babiroussa
بابیروسّا نوعی خوک بومی اندونزیایی است که به خاطر شاخهای ناهنجارش شهرت دارد.
babirussa
بابیرسا با شاخکهای خاص و جاودانهاش شناخته میشود و در جنگلهای بارانی زندگی میکند.
babish
بابیش به معنای کسی است که در آشپزی مهارت دارد و به طور خاص به تولید محتوا در زمینه آشپزی شهرت یافته است.
babished
خوشمزه کردن یا بهبود غذا با استفاده از طعمدهندهها و مواد خاص.
babyship
کشتی کوچک و عموماً بیضرر برای اطفال به عنوان اسباببازی.
babishly
به شکل بچگانه یا احمقانه، نوعی بیان یا رفتار که شبیه به بچهها است.
babishness
ویژگی یا حالت بچگانه، به ویژه در رفتار یا لحن.
babist
شخصی که به فلسفه یا جنبشی با تمرکز بر روی بیگناهی بچهها اعتقاد دارد.
babite
نوعی ماده معدنی یا ترکیب شیمیایی خاص.
babka
یک نوع نان شیرینی سنتی که معمولاً در فرهنگهای خاصی تهیه میشود.
babkas
جمع بابکا، نانهای شیرینی که معمولاً به عنوان دسر یا میان وعده سرو میشوند.
bablah
بابلاه، یک کلمه سرگرمکننده که ممکن است در مکالمات غیررسمی استفاده شود.
bable
بابل زدن، به معنای صحبت کردن یا گپ زدن در مورد موضوعات مختلف.
babloh
بابلوه، موجودی خیالی که ممکن است در قصهها یا بازیها ظاهر شود.
baboen
بابوئن، نامی خاص که ممکن است در فرهنگهای مختلف معنیهای متفاوتی داشته باشد.