baignet
باینه نوعی شیرینی است که معمولاً از خمیر سرخ شده تهیه میشود.
baigneuse
باینیوز به زنی اطلاق میشود که در حال شنا کردن یا استراحت در آب است.
baigneuses
باینیوزها به زنانی اشاره دارد که در حال شنا کردن یا آفتابگیری هستند.
baignoire
بایگنوار به حمامی اشاره دارد که برای گرفتن دوش یا حمام کردن استفاده میشود.
bayhead
بیهد به ناحیهای اطلاق میشود که سر یک خلیج واقع شده است.
bayish
بیشک به صفتی اطلاق میشود که به ویژگیها یا زیباییهای خلیجها اشاره دارد.
baikalite
بایکالیت، یک ماده معدنی نادر است که بیشتر در دریاچه بایکال پیدا میشود و به عنوان یک ماده معدنی با ارزش شناخته میشود.
baikerinite
بایکری نیت، نوعی ماده معدنی است که به خاطر رنگ و ساختار خاصش مورد توجه قرار میگیرد.
baikerite
بایکریت، مادهای با ویژگیهای خاص است که در زمینههای علمی و صنعتی مورد بررسی قرار میگیرد.
baikie
بایک، قایق کوچکی است که به طور سنتی برای کارهای مربوط به دریا و ماهیگیری استفاده میشود.
bailable
قابل وثیقه به شرایط یا موارد قانونی اشاره دارد که فرد میتواند با پرداخت وثیقه آزاد شود.
bailage
بایلاج به شرایط و توافقاتی اشاره دارد که در آن فردی مسئولیت نگهداری از وثیقه را بر عهده میگیرد.
bayldonite
بویلدونیت، یک کانی نادر با ترکیبات خاص است که در زمینشناسی مورد مطالعه قرار میگیرد.
bailer
بویلر، ابزاری است که برای خارج کردن مایعات از ظرف یا مکانهای بسته استفاده میشود.
bailers
بویلرها، ابزارهایی هستند که بهمنظور خارج کردن مایعات در شرایط مختلف استفاده میشوند.
baylet
خلوت، یک انحنای کوچک در سواحل است که معمولاً آب آرامی دارد.
bailiary
بایلیاری، مربوط به تنظیم امور و کمک به جامعه برای بهبود وضعیت معیشتی افراد است.
bailiaries
بایلیاریها، مجموعهای از سازمانها یا نهادها که به ارائه کمکهای اجتماعی و خیرخواهانه مشغول هستند.
bailiery
بایلیری، مکانی که در آن مسائل قانونی و قضایی رسیدگی میشود.
bailieries
بایلیریها، مجموعههای متعددی از مناطق تحت نظارت بایلفها.
bailieship
بایلیشیپ، مقام و مسئولیت مرتبط با اداره یک بایلیری.
bailiffry
بایلیفری، مجموعه فعالیتها و مسئولیتهایی که یک بایلف بر عهده دارد.
bailiffship
بایلفشیپ، مقام و وظایف مرتبط با یک بایلف در نظام قضائی.
bailiffwick
بایلیفییک، محدوده یا منطقهای که یک بایلف بر آن نظارت دارد.
baylike
خلیجی، به شرح حال یا شرایطی اشاره میکند که مشابه یا مانند یک خلیج است.
bailli
باالی، عنوانی برای مقام مدیریت محلی در برخی کشورها در دورههای خاص تاریخی.
bailliage
باالیج، تقسیمات اداری محلی که تحت نظارت باالی قرار دارد.
baillie
باالی، شخصی است که مسئولیت حکومتی یا مدیریتی در یک منطقه مشخص را بر عهده دارد.
baillone
باالی، نوعی ماهی که در آبهای سواحل و دریاها زندگی میکند.
baillonella
باالی نلا، جنس گیاهانی که به خوبی در زیستگاههای مرطوب رشد میکنند.
bailo
بایلو، نوعی رقص شادی و ابراز شادی در فرهنگهای مختلف.
bailpiece
بایپیس، سند یا توافقی که در موارد قانونی برای آزادی موقت فرد امضا میشود.
bailsman
بایلسمن، فردی که در معاملات وثیقه به دیگران کمک میکند.
bailsmen
بایلسمنها، افرادی که در مسائل وثیقه به افراد مختلف کمک میکنند.
bailwood
بایلوود، نوعی چوب که برای تولید ابزار و تجهیزات کاربرد دارد.
bayman
بایمن، فردی که در نواحی ساحلی زندگی میکند و با دریا و ماهیگیری آشناست.
baymen
آدمی که در خلیج فعالیت میکند، مخصوصاً در زمینه ماهیگیری.
bain
خراب کردن، ویران کردن.
bainie
فردی که تمایل به ویران کردن یا خراب کردن دارد.